کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کروکی
/koru(o)ki, keroki/
معنی
۱. طرح یا نقشۀ فاقد جزئیات.
۲. نقشۀ تصویری یک منطقه که با استفاده از خطوط متقاطع، خیابانها، و کوچههای محل مورد نظر را نشان میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
chart, design, plan, rendering
-
جستوجوی دقیق
-
sketch, sketch map
کروکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] طرح سریع و اجمالی صحنۀ تصادف براساس یک الگو که پلیس راهنمایی و رانندگی و آگاهی آن را ترسیم میکند متـ . ترسیمه
-
کروکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: croquis] koru(o)ki, keroki ۱. طرح یا نقشۀ فاقد جزئیات.۲. نقشۀ تصویری یک منطقه که با استفاده از خطوط متقاطع، خیابانها، و کوچههای محل مورد نظر را نشان میدهد.
-
کروکی
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نقشه ای که موقعیت محلی را نشان دهد.
-
واژههای مشابه
-
خودرو کروکی
فرهنگ واژههای سره
خودرو روباز
-
جستوجو در متن
-
ترسیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← کروکی
-
nonheroical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کروکی
-
nonheroically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر کروکی
-
Landau
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاندو، کالسکه کروکی