کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
croaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کروکر، غار غار کننده، وزغ یا کلاغ
-
کروکرو
واژهنامه آزاد
کِرُوْکِرُ:(kerouwkero) در گویش گنابادی یعنی خرخره ، نای
-
کروگر
لغتنامه دهخدا
کروگر. [ ک َ گ َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدا. (یادداشت مؤلف ). کروکر. گروگر : فرزند تو امروز بود جاهل وعاصی فردات چه فریاد رسد نزد کروگر. ناصرخسرو.رجوع به کروکر، کرگر و گروگر شود.
-
کره
لغتنامه دهخدا
کره . [ ک ِرْ رَ / رِ ] (اِصوت ) در لهجه ٔ مردم قزوین ، آواز کشیده شدن پای روی زمین . (یادداشت لغتنامه ). کِرّ. || خنده ٔ بلند و ممتد. رجوع به کره زدن و کروکر خندیدن شود.- کره زدن ؛ خندیدن به آواز و ممتد.