کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کروچ
لغتنامه دهخدا
کروچ . [ ک ُ ] (اِ) در تداول مردم بلوچ نیک شهر، نام نوعی خرماست . (یادداشت مؤلف ).
-
کروچ
واژهنامه آزاد
"کروج" هم گفته میشود؛ نام روستایی است از توابع شهرستان فلاورجان، واقع در ده کیلومتری شهر اصفهان. این روستا و روستای "شرودان" در جوار یکدیگر هستند و بعضا به عنوان یک روستا شناخته میشوند (شرودان و کروچ) و مجموعا جمعیتی در حدود شش هزار نفر (1390ش) را دا...
-
واژههای مشابه
-
کروچ کروچ
لغتنامه دهخدا
کروچ کروچ . [ ک ُ ک ُ ] (اِ صوت ) نام آواز جویدن قند و مانند آن . آواز چیزهای ترد و شکننده زیر دندان چون قند و نان خشک و خیار و مانند آن . (یادداشت مؤلف ).- کروچ کروچ خوردن یا جویدن ؛ خوردن چیزهایی که زیر دندان آواز دهد مانند قند و نان دوآتشه و نان...
-
کُروچ و کُروچ
فرهنگ گنجواژه
صدای جویدن.
-
جستوجو در متن
-
خضد
لغتنامه دهخدا
خضد. [ خ َ ] (ع مص ) شکستن چوب اعم از آنکه خشک باشد یا تر، بنوعی که از هم جدا نگردد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || خمانیدن شتر و دوتا کردن گردن شتر دیگر را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). من...