کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کروشه
/ko(e)ro(u)še/
معنی
علامتی به شکل [] که میتوان به جای پرانتز یا برای در پرانتز قرار دادن عبارتی که درون پرانتز قرار دارد، به کار برد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bracket
-
جستوجوی دقیق
-
کروشه
لغتنامه دهخدا
کروشه . [ ک ُ / ک ِ رُ ش ِ ] (فرانسوی ، اِ) قلاب . دو خط عمود موازی با دو پیش آمدگی از دو سر هر خط به سوی داخل برای ممتاز ساختن مطلب داخل آن . نوعی پرانتز که برای الحاق مطلبی به متن مورد استفاده قرار دهند بدین شکل : [ ] .
-
bracket
کروشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نمادی به شکل [] که هرگاه در طرفین یک عبارت ریاضی، که معمولاً متشکل از کمان است، قرار گیرد مقصود حاصل آن عبارت است متـ . قلاب
-
کروشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: crochet] ko(e)ro(u)še علامتی به شکل [] که میتوان به جای پرانتز یا برای در پرانتز قرار دادن عبارتی که درون پرانتز قرار دارد، به کار برد.
-
کروشه
فرهنگ فارسی معین
(کُ ش ) [ فر. ] (اِ.) نوعی پرانتز به شکل ] [ ، قلاب (فره ).
-
کروشه
دیکشنری فارسی به عربی
قوس
-
کروشه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) چنگله (چَنگَلِه).
-
جستوجو در متن
-
قلاب 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← کروشه
-
dogears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ ها، براکت، کروشه
-
dog-ear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ گوش، براکت، کروشه
-
dogear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همرنگ، براکت، کروشه
-
brace 1
آکولاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نمادی به شکل { } که هرگاه در طرفین یک عبارت ریاضی، که معمولاً شامل کروشه است، قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است متـ . ابرو
-
bracket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براکت، پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوار کوب، این علامت، طاقچه عاریه، هلال یا دوبند گذاشتن
-
brackets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براکت، پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوار کوب، این علامت، طاقچه عاریه، هلال یا دوبند گذاشتن
-
آکولاد
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نمادی به شکل } {که هر گاه در طرفین یک عبارت ریاضی که معمولاً شامل کروشه است قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است ؛ ابرو (فره ).