کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروتنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کروتنه
/karutane/
معنی
=عنکبوت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کروتنه
لغتنامه دهخدا
کروتنه . [ ک َ رَ / رُو ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ) عنکبوت را گویند. (برهان ) (آنندراج ). دیوپای . کارتنه . کارتنک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به کارتنه ، کارتنک و عنکبوت شود. || نسج عنکبوت است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
کروتنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] karutane =عنکبوت
-
جستوجو در متن
-
کروتن
لغتنامه دهخدا
کروتن . [ ک َ رَ / رُو ت َ ] (اِ) به فارسی عنکبوت است . (فهرست مخزن الادویه ). کارتنه . دیوپای . رجوع به کروتنه شود.
-
کراتن
لغتنامه دهخدا
کراتن . [ ک َ ت َ / ک َرْ را ت َ] (اِ) عنکبوت . کارتن . کارتنه . دیوپا. کارتنگ . کره تن . کروتنه . کراتین . (فرهنگ فارسی معین ) : مگس را پرده کی برگیرد آنگه که اندر پرده ٔ کراتن افتاد. قوامی رازی (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به کراتین ، عنکبوت و کارتن...
-
کارتنه
لغتنامه دهخدا
کارتنه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) عنکبوت . (ترجمان القرآن ). کارتن . کارتنک . (برهان ). تنند. (رودکی ص 1170). تننده . دیوپای . (رودکی ص 1296). جولا. کره تن . کروتنه . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کارتنه ) : ز دام کارتنه چون مگس فرار کندفضای روز...
-
تندو
لغتنامه دهخدا
تندو. [ ت َ ] (اِ) عنکبوت را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از اوبهی ) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ). تنند و تنندو و تننده . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). و آنرا جولاه و جولاهه و جوله نیز گویند، زیراکه تننده ...
-
عنکبوت
لغتنامه دهخدا
عنکبوت . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) تننده . (منتهی الارب ). کرتینه . (ناظم الاطباء). کرم معروف که بفارسی آن را تننده گویند. (آنندراج ). جانوری است کوچک ، که از لعاب خود نخهایی در هوا و بر سر چاهها می تند و بوسیله ٔ آن طعام خود را شکار میکند، و برای خود خانه ...