کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کره کره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کره کره
لغتنامه دهخدا
کره کره . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کره کره
لغتنامه دهخدا
کره کره . [ ک َ رَ ک َ رَ ] (اِخ ) امیرآباد. دهی است از توابع تنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 106 و ترجمه ٔ آن ص 144).
-
واژههای مشابه
-
کرة
لغتنامه دهخدا
کرة. [ ک ُ رَ ] (ع اِ) گوی ، اصلها کُرْوْ. ج ، کُرین ، کِرین ، کَری ّ، کُری ً و کُرات . (منتهی الارب ). هر جسم مستدیر است . اصل کلمه کُرْوْ بوده واو را حذف کرده اند و هاء افزوده اند.نسبت به آن کُری ّ است بنابر لفظ امّا مشهور کُرَوی ّاست بنابر اصل کلم...
-
کرة
لغتنامه دهخدا
کرة.[ ک َرْ رَ ] (ع اِ) مرة. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، کرات . (مهذب الاسماء). || حمله در حرب . ج ، کَرّات . (از اقرب الموارد).یک حمله . (منتهی الارب ). || باره . دفعه . مرتبه . بار. ره . نوبت . (منتهی الارب ). کرت . رجوع به...
-
کرة
دیکشنری عربی به فارسی
گلوله , گوي , توپ بازي , مجلس رقص , رقص , ايام خوش , گلوله کردن , گرهک
-
کَرَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
برگشت - بازگشت (کلمه کرة به معناي برگشتن و هم به معناي دولت است وعبارت "ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ ﭐلْکَرَّةَ عَلَيْهِمْ "یعنی سپس پيروزى بر آنان را به شما باز مىگردانيم وشما را بر آنان تسلط و غلبه می دهیم)
-
کَرَّهَ
فرهنگ واژگان قرآن
مکروه کرد - مورد تنفر قرار داد (معناي مکروه کردن کفر و فسوق و عصيان در عبارت "کَرَّهَ إِلَيْکُمُ ﭐلْکُفْرَ وَﭐلْفُسُوقَ وَﭐلْعِصْيَانَ"اين است که دلهاي شما را طوري کرده که خود به خود از کفر و توابع آن تنفر دارد )
-
inversion sphere
کرۀ انعکاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] کرهای که انعکاس نسبت به آن صورت میگیرد
-
cocoa butter
کرۀ کاکائو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] چربی سفید مایلبهزرد که از دانههای کاکائو تهیه میشود
-
کرۀ نباتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← کرۀ گیاهی 1
-
کرة بعداخری
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] karratanba'da'oxrā دفعهای بعد از دفعۀ دیگر؛ یکبار پس از بار دیگر؛ پیاپی.
-
hydrosphere
آبکُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعۀ آبهای کرۀ زمین
-
biosphere
زیستکُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تمام پهنهای که اندامگانهای زنده در آن زندگی میکنند یا برای زیست آنها مناسب است
-
asthenosphere
سستکُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از گوشتۀ بالایی زمین، واقع در زیر سنگکُره که سست است و در آن ماگما تولید میشود