کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرفش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کرفش
/karfaš/
معنی
= کرباسه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرفش
لغتنامه دهخدا
کرفش . [ ک َ ف َ ] (اِ) کربس . کربش . کربشه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کرباسو. (فرهنگ جهانگیری ). چلپاسه .(آنندراج ). چلپاسه و وزغه را گویند و آن در خانه ها بسیار است . گویند زدن و کشتن آن جانور آن مقدار ثواب دارد که کسی هفت من گندم به مستحق بدهد. (ب...
-
کرفش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] karfaš = کرباسه
-
جستوجو در متن
-
کربسو
لغتنامه دهخدا
کربسو. [ ک َ ب َ ] (اِ) کربس . کرباسو. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چلپاسه . (از ناظم الاطباء). کرپاسو. کرباسک . کرپاسه . کرپاشه . کربایس . کربس . کربش . کرفش . رجوع به کرباسو، کربس ، چلپاسه و مترادفات کلمه شود.
-
عظایة
لغتنامه دهخدا
عظایة. [ ع َ / ع ِ ی َ ] (ع اِ) دابه ای است مانند کربسه ، و کربسه . (منتهی الارب ). حیوانی است مانند سام ابرص ، گویند نر او را دو ذکر است و ماده ٔ او را دو فرج . (الفاظ الادویة). حیوانی است که با کرفش مشابهت دارد و از کرفش مقداری بزرگتر باشد، و هم چو...
-
کرباسه
لغتنامه دهخدا
کرباسه . [ ک َ س َ / س ِ ] (اِ) به شبه مار جانوری است ولی پای دارد. (از فرهنگ اسدی نخجوانی ). کربس . سوسمار.(اوبهی ). کربسه . کربش . (صحاح الفرس ). سام ابرص . به تازی الوزغة گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کرباشه . (فرهنگ جهانگیری ). چلپاسه . (ناظم الا...
-
کرباسو
لغتنامه دهخدا
کرباسو. [ ک َ ] (اِ) چلپاسه که به هندی چهپکلی گویند.(غیاث اللغات ) (آنندراج ). کرباشو. (فرهنگ جهانگیری ). جانوری که در خانه ها جا می کند و آن را چلپاسه و وزغه نیز گویند و به غایت کریه باشد. (از فرهنگ جهانگیری ). حِرباء. مارپلاس . کربشه . کربسه . سام ...