کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کَرس
لهجه و گویش تهرانی
کسر
-
جستوجو در متن
-
کرسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) korse = کُرس
-
kers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرس
-
اهدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کرس
-
winter cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمستان کرس
-
land cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین کرس
-
spring cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهار کرس
-
چروک
واژگان مترادف و متضاد
چین، شکن، شکنج، کرس
-
Belle Isle cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیل اسلی کرس
-
early winter cress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوایل زمستان کرس
-
اختصاص دادن
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي , خصص , کرس , ملائم
-
پیشکش
دیکشنری فارسی به عربی
عرض , کرس , هدية
-
فدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعط , ضح به , کرس
-
اکراس
لغتنامه دهخدا
اکراس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کِرس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ کرس ، به معنی خانه های مردم مجتمع و فراهم آمده و درهم پیوسته . (آنندراج ). و رجوع به کرس شود.
-
وقف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقرر , امت , رث , کرس , هب