کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کردمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کردمند
/kardmand/
معنی
چابک و چالاک؛ تندوتیز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کردمند
لغتنامه دهخدا
کردمند. [ ک َ م َ ] (ص ) جلد. تند. تیز. سخت یعنی بسیار جلدو تند و تیز. (برهان ) (آنندراج ). || (اِ)تعجیل . شتاب . تندی . تیزی . عجله . (یادداشت مؤلف ).
-
کردمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کرمند› [قدیمی] kardmand چابک و چالاک؛ تندوتیز.