کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرج ابودلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرج ابودلف
لغتنامه دهخدا
کرج ابودلف . [ ک َ رَ ج ِ اَ دُ ل َ ] (اِخ ) رجوع به کرج شود.
-
واژههای مشابه
-
سد کرج
لغتنامه دهخدا
سد کرج . [ س َدْ دِ ک َ رَ ] (اِخ ) رجوع به سد شود.
-
آب کرج
لهجه و گویش تهرانی
نهری که از کرج به بلوار کشاورز می آید،نهر وسفنارد
-
جستوجو در متن
-
ابعارین
لغتنامه دهخدا
ابعارین . [ ] (اِخ ) کرج ابودلف در عراق عجم . (دمشقی ).
-
بلد
لغتنامه دهخدا
بلد. [ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام شهر کرج است که ابودلف آنرا بساخت و «بلد» نام نهاد. (از معجم البلدان ) (از مراصد). رجوع به کرج شود.
-
ابودلف
لغتنامه دهخدا
ابودلف . [ اَ دُ ل َ ] (اِخ ) قاسم بن عیسی بن ادریس بن معقل بن عمیربن شیخ بن معاویةبن خزاعی بن عبدالعزی بن دُلف عجلی . یکی از سرهنگان مأمون خلیفه ومعتصم و یکی از اسخیا و جوانمردان بزرگوار و شجاع وصاحب وقایع مشهوره و صنائع مأثوره . او مرجع ادبا وفضل...
-
ساروق
لغتنامه دهخدا
ساروق . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک . واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری فرمهین ، سر راه اراک به بزچلو. کوهستانی ، سردسیر، آب آن از قنات ، ومحصول آن ارزن ، بنشن ، پنبه ، صیفی ، انگور و سیب زمینی است و 2430 تن سکنه دا...
-
سابورخواست
لغتنامه دهخدا
سابورخواست . [خوا / خا ] (اِخ ) شاپورخواست ، که جغرافی نویسان عرب آن را سابورخواست نوشته اند. از زمان ابن حوقل (قرن چهارم ) بسبب خرماهای خود معروف بوده است . در قرن چهارم سابور خواست ، و بروجرد و نهاوند تحت سلطه ٔ حسنویه ،پیشوای کرد، که دولت خود را د...
-
کره رود
لغتنامه دهخدا
کره رود. [ ک َ رَ ] (اِخ ) قصبه ای است میان اصفهان و همدان و ظاهراً کرج ابودلف همین قصبه است . (یادداشت مؤلف ). مغولان آن را ترکان موران گویند. (تاریخ غازانخان چ اروپا ص 73) : در نواحی کره رود آن دو لشکر (لشکر ملک ارسلان عزالدین قیماز والی اصفهان و ...
-
دولت آباد کور کوره
لغتنامه دهخدا
دولت آباد کور کوره . [ دَ ل َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . با1015 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). دولت آباد که هنوز باقی است از جمله ٔ نقاط مهم آن حدود ذکر شده و در نزدیکی...
-
بلدی
لغتنامه دهخدا
بلدی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بلد که نام شهر مروالرود است و ابومحمدبن ابی علی حسن بن محمد از مشایخ قرن ششم بدان نسبت دارد. (از معجم البلدان ). || منسوب به بلدالکرج ، که ابودلف آن را بساخت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). منسوب به بلد که نام شهر ک...
-
بروجرد
لغتنامه دهخدا
بروجرد. [ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) وروجرد. وروگرد. ولوگرد. بروگرد . شهرکیست خرم [ از جبال ] و بانعمت ، و از وی زعفران و میوه ٔ نیک خیزد. (حدود العالم ، ذیل بروگرد). شهری است بین همدان و کرج ، اول قریه ای بود بعد بزرگ شد. (از مراصدالاطلاع ). لقب این شهر دارال...
-
شاپورخواست
لغتنامه دهخدا
شاپورخواست . [ خوا / خا ] (اِخ ) یکی از شهرهای لِر کوچک . (نزهة القلوب ص 171و 172) (تاریخ گزیده ص 557). در فارسنامه ٔ ابن البلخی بنای آن بشاپوربن اردشیر نسبت داده شده و آمده است که این شاپورخواست پهلوی الاشتر است . (فارسنامه چ لیسترنج و نیکلسون ص 63)...