کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کربن شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
low carbon steel
فولاد کمکربن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فولادی که میزان کربن آن 0/15 درصد یا کمتر از آن است
-
medium carbon steel
فولاد میانکربن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فولادی که میزان کربن آن بین 0/15 تا 0/3 درصد است
-
total organic carbon
کل کربن آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار ترکیبات آلی در نمونۀ آب که میزانی برای سنجش آلودگی آب است اختـ . کلکا TOC
-
powdered activated carbon, PAC 2
کربن فعال پودری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی کربن فعال با قطر دانهای کمتر از پنجاه میکرون که آن را بهصورت دوغاب به آب میافزایند تا ترکیبات آلی، بهویژه مواد مولد بو و طعم را جذب کند
-
granular activated carbon, GAC
کربن فعال دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی کربن فعال با قطر دانهای 0/1 میلیمتر و سطح تماس بالا در واحد جرم که از آن برای جذب ترکیبات آلی در بستر صافی یا محفظۀ تماس استفاده میکنند
-
carbon dioxide corrosion
خوردگی کربندیاکسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] خوردگی لولههای حفاری در استخراج نفت که در نتیجۀ ورود کربندیاکسید به گلولای و لجن پدید میآید
-
ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
دیکشنری فارسی به عربی
کربوهيدرات
-
جستوجو در متن
-
carbonization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کربن سازی، تبدیل به ذغال، زغالی شدن، زغالش
-
filament 1
رشته 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سیم نازکی از تنگستن یا کربن یا مانند آنها که پس از گرم شدن بهوسیلۀ جریان الکتریسیته، نور تابش میکند
-
volatile component, fugitive constituent
جزء سازندۀ فرّار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مادهای مانند آب یا کربندیاکسید در ماگما که فشار بخار آن برای متمرکز شدن در هر فاز گازی به اندازۀ کافی بالا باشد
-
چدن
لغتنامه دهخدا
چدن . [ چ ُ دَ ] (اِ) فلزی است مرکب مثل برنج که ازآن مجسمه و غیره میسازند. (فرهنگ نظام ). آهن تصفیه نشده که از کوره ٔ ذوب خارج کنند و بدان بخاری و مجسمه و غیره سازند. خشکه . مفرغ . هفت جوش . قسمی فلز مرکب .قسمی فلز سخت . ترکیبی است از بعض فلزات در غا...
-
طرف الظل
لغتنامه دهخدا
طرف الظل . [ طَ رَ فُظْ ظِل ل ] (ع اِ مرکب ) در تداول عارفان کنایه ازمفارقت هیولی از صورت است : و صارت الشمس فوق رؤوسنا اذ وصلنا الی طرف الظل ...؛ و آفتاب بالای سر ما شد؛ یعنی عمر به تنگی رسید، صورت مبدل شد «چون » به کنار سایه رسیدیم یعنی هیولا نیز ...
-
تقدم
لغتنامه دهخدا
تقدم . [ ت َ ق َدْ دُ ] (ع مص ) در پیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیش شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بسیار پیشی نمودن . (منتهی الارب ) (آنند...
-
الم
لغتنامه دهخدا
الم . [ اَ ل َ ] (ع مص ) دردمند شدن . (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ) (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || (اِ) درد. (مهذب الاسماء). رنج و درد. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). با لفظ کشیدن استعمال میشود. (از آنندراج ). وجع شدید. (اقرب الموارد). رنج جسمانی...
-
مغنیسا
لغتنامه دهخدا
مغنیسا. [ م َ ] (معرب ، اِ) گلی باشد سیاه رنگ و آن را از کوه کاشان آورند و آن به مرقشیشا مانند بود. و بعضی گویند سنگی است الوان و بسیار سست و نرم که شیشه گران به کار برند و آن را سنگ سلیمانی گویند و به گچ رنگ شهرت دارد. (برهان )(آنندراج ). اسم نبطی س...