کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کربشو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کربشو
لغتنامه دهخدا
کربشو. [ ک َ ب َ ] (اِ) مارپلاس . (صحاح الفرس ). کرباسه است که چلپاسه و وزغه باشد. (برهان ). چلپاسه ٔ بزرگ زهردار. (ناظم الاطباء). مارمولک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کربسه ، کربس ، کرباسو، چلپاسه و اسامی دیگر این حیوان شود.
-
جستوجو در متن
-
چلپاسه
لغتنامه دهخدا
چلپاسه . [ چ َ س َ / س ِ ] (اِ) نوعی از ضب است که سوسمار باشد و آن را وزغه نیز گویند و آن کوچکترین اجناس سوسمار است و بعضی گویند حربا عبارت از اوست و او عقرب را درست فرو می برد و گوشت او سم قاتل است ، اگر در شراب افتد و بمیرد آن شراب هلاک کننده باشد....
-
کربشه
لغتنامه دهخدا
کربشه . [ ک َ ب َ ش َ / ش ِ ] (اِ) کربس . سام ابرص . (از برهان ). چلپاسه . (ناظم الاطباء). مارمولک . (فرهنگ فارسی معین ). کربسو. کرباسه . کرباشو. کربشو. کربش . (احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 1090). و رجوع به کرباسو، کربس ، چلپاسه و کربسه...