کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایۀ ثابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
exact fare
کرایۀ مُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی کرایۀ حملونقل عمومی که در آن مسافر باید برای پرداخت کرایۀ خود پول خُرد لازم را همراه داشته باشد
-
fare elasticity
کشش کرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان تحمل مسافر در برابر افزایش نرخ کرایه
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kerāyenešin = مستٲجر
-
add fare
اضافهکرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] 1. کرایۀ اضافه برای تغییر درجۀ بلیت 2. پرداخت کرایۀ اضافه در مقصد در سامانهای که کرایه براساس مسافت اخذ میشود و اعتبار باقیمانده در بلیت کمتر از کرایۀ واقعی است
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) مستأجر.
-
پیش کرایه
لغتنامه دهخدا
پیش کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مقابل پس کرایه . مبلغی که به ساروان و قاطرچی و دیگر صاحبان وسائط نقلیه دهند از مجموع کرایه تا بقیه را در مقصد بپردازند. قسمتی از اجاره بهای دکان یا منزل که خداوند آنرا دهند تا بقیه را در موعد مقرر تأدیه کنند.
-
پیش کرایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عربی] piškerāye پولی که پیشاپیش بابت حمل کالا به کرایهدهنده بدهند.
-
کرایه مسافر
دیکشنری فارسی به عربی
اجرة
-
کرایه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ايجار , تاجير
-
کرایه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تاجير
-
کرایه نشین
دیکشنری فارسی به عربی
مستاجر
-
کرایه کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
شحن
-
درشکه کرایه
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور
-
کرایه ،کرایی
لهجه و گویش تهرانی
تاکسی
-
کرایی،کرایه
لهجه و گویش تهرانی
تاکسی