کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایه کش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
lump sum freight, lump sum
کرایۀ سرجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کرایۀ فرست کلی بدون توجه به مقدار و حجم و وزن بار
-
taximeter
کرایهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلهای که میزان کرایه را برحسب مسافت و زمان ثبت میکند و نمایش میدهد
-
freight 3, freightage
کرایۀ فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مبلغی که به مالک کشتی یا خط کشیترانی بابت حمل بار پرداخت میشود
-
freight in full
کرایۀ کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در اجارهنامۀ کشتی که براساس آن کلیۀ هزینههای بندری بر عهدۀ مالک کشتی است
-
fare structure
کرایهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان کرایۀ متناسب با فاصلۀ سفر که ممکن است بهصورت ثابت یا پلکانی باشد
-
farebox
کرایهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] افزارهای که سکه، اسکناس، بلیت، بهامهر یا جز آن را بابت کرایه از مسافر میپذیرد
-
freight pending
کرایۀ معلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مبلغی که اجارهکنندۀ کشتی تعهد میکند در ازای استفاده از کشتی پس از انقضای زمان تعیینشده در اجارهنامۀ کشتی بپردازد
-
exact fare
کرایۀ مُک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی کرایۀ حملونقل عمومی که در آن مسافر باید برای پرداخت کرایۀ خود پول خُرد لازم را همراه داشته باشد
-
fare elasticity
کشش کرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان تحمل مسافر در برابر افزایش نرخ کرایه
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kerāyenešin = مستٲجر
-
add fare
اضافهکرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] 1. کرایۀ اضافه برای تغییر درجۀ بلیت 2. پرداخت کرایۀ اضافه در مقصد در سامانهای که کرایه براساس مسافت اخذ میشود و اعتبار باقیمانده در بلیت کمتر از کرایۀ واقعی است
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِ.) مستأجر.
-
پیش کرایه
لغتنامه دهخدا
پیش کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مقابل پس کرایه . مبلغی که به ساروان و قاطرچی و دیگر صاحبان وسائط نقلیه دهند از مجموع کرایه تا بقیه را در مقصد بپردازند. قسمتی از اجاره بهای دکان یا منزل که خداوند آنرا دهند تا بقیه را در موعد مقرر تأدیه کنند.
-
پیش کرایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عربی] piškerāye پولی که پیشاپیش بابت حمل کالا به کرایهدهنده بدهند.
-
کرایه مسافر
دیکشنری فارسی به عربی
اجرة