کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرامات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کرامات
/ka(e)rāmāt/
معنی
=کرامت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرامات
لغتنامه دهخدا
کرامات . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کرامت . (یادداشت مؤلف ). چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد. کرامتها. (ناظم الاطباء) : عشق چو در پرده کرامات شدچون بدرآمدبه خرابات شد. نظامی .از مرگ براهیم که علامه ٔ دین بوددردا که علامات کر...
-
کرامات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کرامَة] ka(e)rāmāt =کرامت
-
کرامات
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ کرامة . کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده می شود.
-
واژههای مشابه
-
کرامات فروش
لغتنامه دهخدا
کرامات فروش . [ ک َ ف ُ ] (نف مرکب ) متظاهر به داشتن کرامات . عرضه کننده ٔ کرامات ریائی : ای کرامات فروشان دم و افسون شماعلت افزود که معلول ریائید همه .خاقانی .
-
miracle play
نمایش کرامات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نوعی نمایش در قرون وسطی که براساس زندگی قدیسان و رویدادهای شگفتانگیز و مفاهیم کتاب مقدس اجرا میشد
-
کَشف و کِرامات
فرهنگ گنجواژه
معجزات.
-
جستوجو در متن
-
کراماتی
لغتنامه دهخدا
کراماتی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به کرامات . (ناظم الاطباء).
-
خوارق
واژگان مترادف و متضاد
۱. امورشگفتانگیز، کارهای شگفتآمیز، امور نامعمول، عجایب ۲. کرامات، معجزات
-
خوارق
فرهنگ فارسی معین
(خَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ خارق . 1 - آنچه که خلاف عادات مردم باشد. 2 - کرامات اولیا.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد قومسانی ، مکنی به ابوعلی . صاحب کرامات . قبر او به انبط قریه ای بهمدان است .
-
خوارق
لغتنامه دهخدا
خوارق . [ خ َ رِ ] (ع اِ) ج ِ خارق و خارقة. (یادداشت بخط مؤلف ). افعال و خصائل که خلاف عادات دیگر مردان باشد. مجازاً،کرامات اولیاء. (غیاث اللغات ).- خوارق عادت ؛ افعالی که خلاف عادات است و مجازاً کرامات اولیاء.
-
ثوبان
فرهنگ نامها
(تلفظ: savbān) (عربی) بازگشتن پس از رفته بودن ؛ (در اعلام) نام دو تن از صحابه ؛ نام ابن ابراهیم ، ابوالفیض شیخ ذوالنون مصر یکی از بزرگان عرفا که صاحب کرامات و خوارق عادات بود.
-
لافیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) lāfidan ۱. لاف زدن؛ دعوی بیاصل کردن: ◻︎ با خراباتنشینان ز کرامات ملاف / هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد (حافظ: ۲۵۸).۲. خودستایی کردن.