کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کراش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کراش
/karāš/
معنی
۱. =کراشیدن
۲. پریشانی؛ آشفتگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشانی، خراش، ژولیدگی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کراش
لغتنامه دهخدا
کراش . [ ک َ ] (اِخ ) نام قریه ای است به لارستان فارس که دیزی گوشت پزی آن بخوبی معروف است و جراش معرب آن است . (آنندراج ).
-
کراش
لغتنامه دهخدا
کراش . [ ک ُرْ را ] (ع اِ) جانورکی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
کراش
لغتنامه دهخدا
کراش . [ک َ ] (اِ) پریشانی . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آشفتگی . سرگردانی . (ناظم الاطباء) : تو در میان دلی دل میان زلف تو درکراش خود مخوه و زلف خود به شانه مزن . سوزنی .|| نام مرغی است سبزرنگ به سرخی آمیخته . (برهان ). کراس . کراک . (حاش...
-
کراش
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشانی، خراش، ژولیدگی
-
کراش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کراشیدن) [قدیمی] karāš ۱. =کراشیدن۲. پریشانی؛ آشفتگی.
-
کراش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) پریشانی ، آشفتگی . گراش و خراش و غراش نیز گویند.
-
واژههای مشابه
-
کراش نکردن
واژهنامه آزاد
(به کسر ک) ناچیز بودن، زیاد نبودن، کم ارزش بودن.
-
جستوجو در متن
-
کراس
لغتنامه دهخدا
کراس . [ ک ُ ] (اِ) پرنده ای باشد سیاه و سفید که بر کنار آب نشیند و دم جنباند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کراش . کراک . دم جنبانک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کراشیده
لغتنامه دهخدا
کراشیده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) پاشیده . (برهان ). پاشیده شده . (ناظم الاطباء). || آشفته وپریشان گردیده . (برهان ) (ناظم الاطباء) : جماعتی از حریفان را دیدم مخمور شراب شبانه برخاسته وسر و روی کراشیده و خانه عظیم برایشان نامرتب . (لباب الالباب ...
-
لار
لغتنامه دهخدا
لار. (اِخ )(شهرستان ...) شهرستان لار یکی از شهرستانهای هشتگانه ٔ استان هفتم است و حدود آن از شمال به بخش داراب شهرستان فسا و بخش کوهک شهرستان جهرم و قسمتی از شهرستان فیروزآباد؛ از خاور شهرستان بندرعباس ؛ از جنوب خلیج فارس و از باختر شهرستانهای فیروزآ...