کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کراسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کراسی
/karāsi/
معنی
=کرسی۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کراسی
لغتنامه دهخدا
کراسی .[ ک َ / ک َ سی ی ] (ع اِ) ج ِ کُرسی ّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کرسی شود.
-
کراسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع کُرسیّ] [قدیمی] karāsi =کرسی۱
-
کراسی
فرهنگ فارسی معین
(کَ یّ) [ ع . ] (اِ.) جِ کرسی .
-
واژههای همآوا
-
کراثی
لغتنامه دهخدا
کراثی . [ ک ُرْ را ] (ص نسبی ) گندناگون . (آنندراج ).هر چیز که به رنگ گندنا باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کرسی
فرهنگ فارسی معین
(کُ رْ یّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سریر، تخت . ج . کراسی . 2 - فلک هشتم . 3 - درس تخصصی یک استاد دانشگاه . 4 - دندان هایی که پس از دندان های نیش قرار دارند. ؛ حرف خود را به ~نشاندن سخن خود را تحمیل کردن .
-
ذات الشعاع
لغتنامه دهخدا
ذات الشعاع . [ تُش ْ ش ُ ](ع اِ مرکب ) یکی از آلات رصد است : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و ذات الشعاع که موجود بود برگرفتم . (از نسخه ای از جهانگشای جوینی ). ذات المطرقین
-
اسطرلاب تام
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسطرلابی که تمام مقنطرات را از یک تا نود دارا باشد. (التفهیم ص 297 ح ) : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلاب های تام و نصفی ... که موجود بود برگرفتم . (جهانگشای جوینی ). رجوع به اسطرلاب ...
-
کرسی
لغتنامه دهخدا
کرسی . [ ک ُ سی ی ] (ع اِ) تخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سریر.(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چیزی از چوب که بر آن نشینند. ج ، کَرسی ، کَراسی ّ. و در کلیات است که کرسی چیزی است که بر آن نشینند و از مقعد قاعد برتر نباشد. (از اقرب الموارد). ||...
-
ارخان
لغتنامه دهخدا
ارخان . [ اُ ] (اِخ ) ابن عثمان . دومین سلطان عثمانی . وی در 726هَ . ق . بجای پدر نشست و تا 761 سال وفات خود این مقام داشت . شهرهای بروسه و نیقیه را بگرفت و ممالک امرای کراسی را که با خاک او مجاور بودند متصرف شد و لشکریان ینی چری را که چندین قرن وسیل...
-
ذات الحلق
لغتنامه دهخدا
ذات الحلق . [ تُل ْ ح ِ ل َ ] (ع اِ مرکب ) حلقه های متداخله ای است که علمای هیئات کواکب را بدان رصد کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ). مجموع حلقه های بسیاری است فلزین یا چوبین یا از مُقوا که آسمان و حرکات کواکب را نماید و در مرکز حلقه ها کره ای خرد که ن...
-
نصفی
لغتنامه دهخدا
نصفی . [ ن ِ ] (ص نسبی ، اِ) نوعی از پیاله ٔ شراب . (غیاث اللغات ) (از کشف اللغات ) (از بهار عجم ) (از سروری ) (از برهان قاطع) (از فرهنگ خطی ). نام قسمی جام . (یادداشت مؤلف ) : ای به عارض چو می و شیر فرا پیش من آی بربط من به کف من نه و نصفی برگیر. ف...
-
عثمانیان
لغتنامه دهخدا
عثمانیان . [ ع ُ ] (اِخ ) یا آل عثمان یا سلاطین عثمانی . پادشاهانی هستند که از 699 تا 1342هَ . ق . دولتی بزرگ تأسیس کردند. این سلسله بنام جد آنان عثمان بن ارطغرل منسوبند. عثمان به سال 656 هَ. ق . در سکوت متولد شد و در آنجا به تأسیس سلسله ٔ عثمانی م...