کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرارج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرارج
لغتنامه دهخدا
کرارج . [ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اصفهان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 شود.
-
جستوجو در متن
-
پیادان
لغتنامه دهخدا
پیادان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان و یک هزارگزی راه کرارج ببراگون . دارای 22 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
پیدان
لغتنامه دهخدا
پیدان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان و 1 هزارگزی راه کرارج ببراگون . جلگه ، معتدل . دارای 76 تن سکنه . آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت . راه آن فرعی است . (فرهنگ...
-
قلعه مردان
لغتنامه دهخدا
قلعه مردان . [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری اصفهان متصل به راه کرارج به براگون . سکنه ٔ آن 17 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کی چی
لغتنامه دهخدا
کی چی . (اِخ ) دهی از دهستان کرارج است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 447 تن سکنه و یک بقعه ٔ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کراج
لغتنامه دهخدا
کراج . [ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای اصفهان . رجوع به کرارج و جغرافیای سیاسی کیهان ص 429 شود : و ابومسلم صاحب دعوت نابغه ای بود از بعضی نوابغ رستاهای اصفهان . مدعو به فاتق به جانب کراج . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 70).
-
دشتی
لغتنامه دهخدا
دشتی . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . سکنه ٔ آن 396 تن .آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات ، ذرت ، پنبه ، صیفی ، پشم و روغن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
راشنان
لغتنامه دهخدا
راشنان . (اِخ ) دهی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در 8 هزارگزی جنوب اصفهان متصل براه براگون به کرارج است . محلی است جلگه ای ، معتدل و سکنه ٔ آن 514 تن است . آب آن از چاه و رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات ، پنبه ، صیفی و سردرخت...
-
چریان
لغتنامه دهخدا
چریان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در 14هزارگزی جنوب خاوری اصفهان ، کنار جاده ٔ کرارج به براگون واقع است . جلگه و معتدل است و 642 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه ، محصولش غلات ، صیفی ، ذرت و پنبه ، شغل اهالی زر...
-
اشکاوند
لغتنامه دهخدا
اشکاوند.[ اِ وَ ] (اِخ ) یکی از قرای اصفهان است . حمداﷲ مستوفی در ضمن تشریح نواحی اصفهان آرد: ناحیت کرارج سی وسه پاره دیه است : دشته و اشکاوند و فیزادان از معظم قرای این ناحیت است . (نزهةالقلوب ص 50). و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است : اشکاوند دهی...
-
پیزادان
لغتنامه دهخدا
پیزادان . (اِخ ) دهی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . جلگه ، معتدل . دارای 180 تن سکنه .آب آن از زاینده رود و چاه . محصول آنجا غلات و ذرت و صیفی و پنبه و تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ماشین رو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1...
-
قلعه شور
لغتنامه دهخدا
قلعه شور. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 17هزارگزی جنوب اصفهان و 3هزارگزی خاور شوسه ٔ اصفهان به شیراز. سکنه ٔ آن 59 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
حیدرآباد
لغتنامه دهخدا
حیدرآباد. [ ح َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . دارای 116 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چاه . محصول آن غلات ، ذرت ، پنبه و صیفی . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
پیله وران
لغتنامه دهخدا
پیله وران . [ ل َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان براآن بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقعدر 32 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان و 3 هزارگزی راه براآن به کرارج . جلگه . معتدل . دارای 63 تن سکنه . آب آن از زاینده رود، محصول آنجا غلات . شغل اهالی آن زراعت ، ...