کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرارا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرارا
لغتنامه دهخدا
کرارا. [ ک ُ ] (اِ) چوب زیرین در. چوب آستانه ٔ در. کرار. || زمینی که برای زراعت آماده ساخته و اطراف آن را بلند کرده باشند. (ناظم الاطباء). کُرار. رجوع به کُرار شود.
-
کرارا
دیکشنری فارسی به عربی
في اغلب الاحيان
-
واژههای مشابه
-
کراراً
لغتنامه دهخدا
کراراً. [ ک ِ رَن ْ ] (از ع ، ق ) باربار. چندین بار. (ناظم الاطباء). بتکرار. بکرات . مکرراً. (فرهنگ فارسی معین ) . به دفعات .
-
کراراً
واژگان مترادف و متضاد
بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً
-
کراراً
فرهنگ فارسی معین
(کِ رَ نْ) [ ازع . ] (ق .) مکرراً، به تکرار، به کرامت .
-
واژههای همآوا
-
کراراً
لغتنامه دهخدا
کراراً. [ ک ِ رَن ْ ] (از ع ، ق ) باربار. چندین بار. (ناظم الاطباء). بتکرار. بکرات . مکرراً. (فرهنگ فارسی معین ) . به دفعات .
-
کراراً
واژگان مترادف و متضاد
بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً
-
کراراً
فرهنگ فارسی معین
(کِ رَ نْ) [ ازع . ] (ق .) مکرراً، به تکرار، به کرامت .
-
جستوجو در متن
-
غالباً
واژگان مترادف و متضاد
اغلب، اکثراوقات، کراراً
-
بهکرات
واژگان مترادف و متضاد
بارها، بهدفعات، کراراً، مداوم، مکرراً
-
في اغلب الاحيان
دیکشنری عربی به فارسی
بارها , خيلي اوقات , بسي , کرارا , بکرات , غالب اوقات
-
often
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غالبا، بارها، غالب اوقات، خیلی اوقات، بکرات، بسی، کرارا، خیلی زیاد