کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کراده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کراده
لغتنامه دهخدا
کراده . [ ک ُ / ک َ دَ / دِ ] (اِ) بمعنی کراد است که جامه ٔ کهنه باشد. (آنندراج ). جامه ٔ کهنه ٔ پاره پاره . (ناظم الاطباء). کراره . (آنندراج ). کزاد. رجوع به کراره ، کراد و کزاد شود.
-
واژههای همآوا
-
کرادح
لغتنامه دهخدا
کرادح . [ ک ُ دِ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کراد
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) جامة کهنه و پاره . کُراده و کُراره نیز گویند.
-
کزاد
لغتنامه دهخدا
کزاد. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) جامه ٔ کهنه را گویند. (برهان ) (آنندراج ).کراد. (آنندراج ) (انجمن آرا). کراده . (برهان ). رجوع به کراد و کراده شود.
-
حسن حلمی
لغتنامه دهخدا
حسن حلمی . [ ح َ س َ ح ِ ] (اِخ ) کراده . پزشک و جراح از مهاجرین عرب به آمریکاست . او راست : «مذکرة الجیب الطیبة» چ مصر بی تاریخ در 109 صفحه ٔ کوچک . (معجم المطبوعات ).