کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کرات
/karrāt/
معنی
=کرّت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرات
لغتنامه دهخدا
کرات . [ ک َ ] (اِ) لالکی . (فرهنگ فارسی معین ). درختی خاردار که در اراضی مرطوب و پست جنگلهای شمال بسیار است : گشته زمین او بخیل آب اندرو مانده قلیل آورده بر روی نخیل اینک کرات اینک رغل . لامعی (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به لالکی شود.
-
کرات
لغتنامه دهخدا
کرات . [ ک َرْ را ] (ع اِ) ج ِ کَرّة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || مکرراً و چندین بار. (ناظم الاطباء). رجوع به کرة شود.- به کرات ؛ باربار و دفعه های بسیار و پی درپی . (ناظم الاطباء).- کرات مرات ؛ به کرات . (ناظم الاطباء). رجوع ب...
-
کرات
لغتنامه دهخدا
کرات . [ ک ُ ] (ع اِ)ج ِ کُرة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کره ها. گویها. (ناظم الاطباء). رجوع به کرة شود.
-
کرات
لغتنامه دهخدا
کرات . [ ک ُرْ را ] (ع اِ) کُرّاث . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کراث شود.
-
کرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کرَِّة] karrāt =کرّت
-
کرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کُرَة] korāt = کره kore
-
کرات
فرهنگ فارسی معین
(کَ رّ) [ ع . ] جِ کرت . 1 - حمله ها. 2 - دفعات .
-
کرات
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ ع . ] (اِ.) جِ کره .
-
واژههای مشابه
-
کرات کتی
لغتنامه دهخدا
کرات کتی . [ ک َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهسوار. جلگه ای ، معتدل ، مرطوب و سکنه ٔ آن 330 تن است . آب از رودخانه چشمه کیله . محصولش برنج و مرکبات و شغل اهالی آنجا زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کرات کتی
لغتنامه دهخدا
کرات کتی . [ ک َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل . معتدل ، مرطوب و سکنه ٔ آن 250 تن است . آب از رود وانگتارود. محصولش برنج ، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کرات محله
لغتنامه دهخدا
کرات محله . [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان . جلگه ای ، معتدل و مرطوب و سکنه ٔ آن 189 تن است . آب از چشمه ٔ دمکش . محصولش برنج ، چای ، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
به کرات
فرهنگ واژههای سره
بارها
-
جان کرات
لغتنامه دهخدا
جان کرات . [ ] (اِخ ) مستر.یکی از استادان میرزا صالح شیرازی . وی هنگام تحصیل در انگلستان نزد مستر جان کرات لاتین و انگلیسی و علوم طبیعی را فراگرفته است . (از سبک شناسی ج 3 ص 342).
-
میل کرات
واژهنامه آزاد
مکان تاریخی تایبات