کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرابة
لغتنامه دهخدا
کرابة. [ ک َ / ک ُ ب َ ] (ع اِ) خرما که از بیخ شاخ چینند بعدِ درو. ج ، اَکرِبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). خرمایی که از بن شاخه ٔ خوشه چینند پس از آنکه خوشه را درو کرده باشند. (ناظم الاطباء). و گویا بر وزنی زائد جمع بسته شده چه فعاله بروزن اَفعِل...
-
جستوجو در متن
-
اکربة
لغتنامه دهخدا
اکربة. [ اَ رِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ کُرابَة. (منتهی الارب ). ج ِ کرابه . گویی با حذف الف بدین صورت جمع بسته شده است زیرا جمع فعالة افعلة نمی آید. (از اقرب الموارد). ج ِ کُرابة و کِرابة. (ناظم الاطباء). رجوع به کرابة شود.
-
متکرب
لغتنامه دهخدا
متکرب . [ م ُ ت َ ک َرْ رِ ] (ع ص ) کرابه چیننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چیننده ٔ خرمای کرابه . (ناظم الاطباء). رجوع به تکرب شود.
-
تکرب
لغتنامه دهخدا
تکرب . [ت َ ک َرْ رُ ] (ع مص ) کرابه چیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و کرابه بالضم ، خرما که از بیخ شاخ چینند بعد درو. (آنندراج ).
-
غشانة
لغتنامه دهخدا
غشانة. [ غ ُ ن َ ] (ع اِ) بیخ درخت گرده آمده بعد بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . کرابة پس از بریدن (کرابه ، خرما که از بیخ شاخ چینند بعد درو). (از اقرب الموارد) (تاج العروس ) (قطر المحیط). دانه های تک خرما که پس از بریدن خوشه ، آنها را می چینند. ...
-
تعشن
لغتنامه دهخدا
تعشن . [ ت َ ع َش ْ ش ُ ] (ع مص ) پیروی و تلاش نمودن اصل شاخ خرمابن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اعتشان . تتبع کرابة خرمابن را. (از اقرب الموارد).
-
تکریب
لغتنامه دهخدا
تکریب . [ ت َ ] (ع مص ) کرب بستن بر دلو. || خرمای کرابه خوردن . || به بانگ آوردن نان پزکریب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کشت کردن در زمین بی آب و گیاه . (از اقرب الموارد). رجوع به کریب شود.
-
کروب
لغتنامه دهخدا
کروب . [ ک ُ ] (ع مص ) کرب . نزدیک گردیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نزدیک شدن کسی به کاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کرب ان یفعل کذا؛ نزدیک است که چنین کند.(منتهی الارب ). نزدیک است که فلان چنان کند. و در این معنی مانند «کا...