کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدینه
لغتنامه دهخدا
کدینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان ) (از آنندراج ). کدنگ . (ناظم الاطباء) : به کلبتینم اگر سر جدا کنی چون شمعنکوبد آهن سرد طمع کدینه ٔ من . خاقانی .هرکه میخ و کدینه پیش نهادکنده بر دست و پای خویش نهاد. ن...
-
واژههای مشابه
-
کدینه
واژهنامه آزاد
کدینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان ) (از آنندراج ). کدنگ. (ناظم الاطباء)
-
واژههای همآوا
-
کدینه
واژهنامه آزاد
کدینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان ) (از آنندراج ). کدنگ. (ناظم الاطباء)
-
جستوجو در متن
-
کودینه
لغتنامه دهخدا
کودینه . [ ن َ / ن ِ ] کودیان . کودین . (اشتینگاس ) (ناظم الاطباء). کدنگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کدین . کدینه و رجوع به کودیان ، کودین ، کدین و کدینه شود.
-
جلنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jolamboh چوبی که جامه را در وقت شستن با آن میکوبند؛ چوب گازران؛ کدینه؛ کوبین؛ کدنگ.
-
کدین
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن می کوبیدند. کدنگ و کدینه نیز گفته می شود.
-
کوبن
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ)(اِ.)چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع ک ه آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق .
-
کوتنگ
لغتنامه دهخدا
کوتنگ . [ ت َ ] (اِ) به معنی کدنگ است ، و آن چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند یعنی دقاقی کنند و آن را کوتنگ گازر هم می گویند و به عربی مدقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کدنگه . کدین . کدینه . (فرهنگ فارسی معین ): وبیل ؛ کوتنگ گازر که بعد شستن ب...
-
کودیان
لغتنامه دهخدا
کودیان . [ ] (اِ) کودین . کودینه . چکش بزرگ یاکلوخ کوب . (از اشتینگاس ). میخکوب و کدین . (ناظم الاطباء). و رجوع به کودین ، کودینه ، کدین و کدینه شود.
-
جامه کوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) jāmekub ۱. کسی که جامه را در وقت شستن میکوبد؛ رختشوی؛ گازر.۲. (اسم) چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن میکوبند؛ کدنگ؛ کدینه؛ کوبین.
-
شنگینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šangine ۱. چوبی که چهارپایان را با آن میرانند: ◻︎ اگر با من دگر کاوی خوری ناگه / به سر بر تیغ و بر پهلوی شنگینه (فرالاوی: شاعران بیدیوان: ۴۲).۲. چوبی که گازران جامه را در وقت شستن با آن میکوبند؛ کدین؛ کدینه؛ کوبین.
-
کدنگ
لغتنامه دهخدا
کدنگ . [ ک ُ دَ ] (اِ) کدنگه . چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند.(برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). چوبی که گازران جامه بدان کوبند تا پاک شود. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کدین . کُدینه . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کودینه . بَیزَر...