کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کدین
/ka(o)din/
معنی
چوبی که گازران با آن جامه را میکوبند؛ کوبین؛ شنگینه: ◻︎ دل مؤمنان را ز وسواس امانی / سر ناصبی را به حجت کدینی (ناصرخسرو: ۱۷).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bat, stave, stick
-
جستوجوی دقیق
-
کدین
لغتنامه دهخدا
کدین . [ ک ُ ] (اِ) بمعنی کدنگ است و آن چوبی باشد که گازران و دقاقان بدان جامه را دقاقی کنند. (برهان ) (آنندراج ) : از حربه سینه ماند چون کنده از تبروز گرز مغز گردد چون جامه از کدین . مسعودسعد.نگه دار اندرین آشفته بازارکدین گازر از نارنج عطار. نظامی ...
-
کدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کدینه، کدنگ، کدنگه› [قدیمی] ka(o)din چوبی که گازران با آن جامه را میکوبند؛ کوبین؛ شنگینه: ◻︎ دل مؤمنان را ز وسواس امانی / سر ناصبی را به حجت کدینی (ناصرخسرو: ۱۷).
-
کدین
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن می کوبیدند. کدنگ و کدینه نیز گفته می شود.
-
جستوجو در متن
-
کدنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ka(o)dang = کدین
-
کدنگ
فرهنگ فارسی معین
(کُ دَ) (اِ.) نک کدین .
-
سپوخ
لغتنامه دهخدا
سپوخ . [ س ِ ] (اِ) کدین گازران . (ناظم الاطباء).
-
کودیان
لغتنامه دهخدا
کودیان . [ ] (اِ) کودین . کودینه . چکش بزرگ یاکلوخ کوب . (از اشتینگاس ). میخکوب و کدین . (ناظم الاطباء). و رجوع به کودین ، کودینه ، کدین و کدینه شود.
-
کودینه
لغتنامه دهخدا
کودینه . [ ن َ / ن ِ ] کودیان . کودین . (اشتینگاس ) (ناظم الاطباء). کدنگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کدین . کدینه و رجوع به کودیان ، کودین ، کدین و کدینه شود.
-
مکمدة
لغتنامه دهخدا
مکمدة. [ م ِ م َ دَ ] (ع اِ) کدین گازر. (مهذب الاسماء).
-
کوزینه
لغتنامه دهخدا
کوزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) کودینه و چکش کلان و میخکوب و کدین . (ناظم الاطباء). کودینه . (اشتینگاس ). رجوع به کودینه شود.
-
چوب شوی
لغتنامه دهخدا
چوب شوی . (نف مرکب ) شوینده ٔ چوب . || (اِ مرکب ) چنبه ٔ گازری و کدین . (ناظم الاطباء).
-
کدینه
واژهنامه آزاد
کدینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان ) (از آنندراج ). کدنگ. (ناظم الاطباء)
-
کوتنگ
لغتنامه دهخدا
کوتنگ . [ ت َ ] (اِ) به معنی کدنگ است ، و آن چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند یعنی دقاقی کنند و آن را کوتنگ گازر هم می گویند و به عربی مدقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). کدنگه . کدین . کدینه . (فرهنگ فارسی معین ): وبیل ؛ کوتنگ گازر که بعد شستن ب...
-
کوذین
لغتنامه دهخدا
کوذین . (معرب ، اِ) معرب کودین و کدین . عامه به چوبی گویند که گازران جامه را بدان می کوبند. (از تکمله ٔ المعرب جوالیقی ص 37).