کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدو تنبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدو تنبل
دیکشنری فارسی به عربی
قرعة
-
کدو تنبل
لهجه و گویش تهرانی
کدوی بزرگ
-
کدو تنبل
واژهنامه آزاد
قرعة (عربی).
-
واژههای مشابه
-
کِدو
لهجه و گویش گنابادی
kedouw در گویش گنابادی یعنی کدام ، کدام یک
-
کدو زدن
لغتنامه دهخدا
کدو زدن . [ ] (مص مرکب ) ظاهراً نوعی از مراسم و تفریحات نوروز بوده است : قومی از دیلم روزنیروز بر عادت خویش بدین ناحیت درآمدند زیرا که معلوم داشتند که در این روز مردم به کدو زدن و لهو و لعب و گوی بازی کردن مشغول باشند. (تاریخ قم ص 248).
-
کدو سرا
لغتنامه دهخدا
کدو سرا. [ ک َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کوچصفهان شهرستان رشت ، جلگه ای و معتدل و مرطوب ، سکنه 850 تن ، آب از خمام رود و سفید رود، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کله کدو
لغتنامه دهخدا
کله کدو. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ک َ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، آنکه موی سر او بشده باشد. داس . دغ سر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کله طاس . کچل . کسی که سرش مو نداشته باشد، اعم از آنکه سرش ریخته یا سرش را تراشیده باشند. بیشتر به کسی که سرش را تراشیده ا...
-
باس کدو
لغتنامه دهخدا
باس کدو. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 2500گزی شمال سردشت و در پانصدگزی شمال راه ارابه رو بیوران به سردشت در کوهستان واقع است . ناحیه ای است معتدل با 72 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سردشت تأمین میشود، محصول ع...
-
کرم کدو
دیکشنری فارسی به عربی
حصبة
-
کرم کدو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: karm-e kodü طاری: karm-e kedu طامه ای: karm-e kedu طرقی: karm-e kedu کشه ای: karm-e kedu نطنزی: karm-e kodu
-
کدو حلوائی
لهجه و گویش تهرانی
کدوی نارنجی ویژه حلوا
-
کله کدو
لهجه و گویش تهرانی
طاس
-
کله کدو
لهجه و گویش تهرانی
کچل
-
کال و کدو
لغتنامه دهخدا
کال و کدو. [ ل ُ ک َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بس خام . سخت نارس . ناپخته .