کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدسة
لغتنامه دهخدا
کدسة. [ ک َ س َ ] (ع اِ) عطسه ٔ ستور و عطسه دادن آن و گاهی در مردم هم استعمال کنند. (منتهی الارب ). عطسه ٔ بهائم و در مردم هم استعمال کنند. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
کدست
لغتنامه دهخدا
کدست . [ ک ُ دِ ] (اِ) وجب و بدست را گویند و به عربی شبر خوانند و آن مقداری است از پنجه ٔ آدمی مابین انگشت کوچک و انگشت بزرگ . (برهان ) (آنندراج ) . و رجوع به وجب و بدست و شبر شود.
-
جستوجو در متن
-
عطسه دادن
لغتنامه دهخدا
عطسه دادن . [ ع َ س َ / س ِ دَ ] (مص مرکب ) عارض شدن و پدید گشتن عطسه و زفرافیدن . (ناظم الاطباء). عطسه کردن . عطسه زدن . عَطس . عُطاس . کداس . کدسة. کدسان . (از منتهی الارب ) : شاخ چو آدم ز باد زنده شد و عطسه دادفاخته الحمد خواند گفت که جاوید مان . ...
-
عطسه
لغتنامه دهخدا
عطسه . [ ع َ س َ / س ِ ] (اِ) عطسة. از ع ، معروف است که به هندی چهینک نامند. (منتهی الارب ). هوایی است که به شدت و همراه آواز از بینی خارج می گردد. (از اقرب الموارد). حرکتی که بر اثر آن هوا به شدت و با صدا از دهان و تجاویف بینی خارج شود. (فرهنگ فارسی...