کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدخدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسن کدخدا
لغتنامه دهخدا
حسن کدخدا. [ ح َ س َ ک َ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درونگر بخش نوخندان شهرستان دره گز. در بیست هزارگزی شمال باختری نوخندان . کوهستانی ، معتدل . سکنه ٔ آن 78 تن شیعه . زبان ، ترکی و کردی و فارسی . آب آن از رودخانه . محصول آنجا غلات ، سیب زمینی ، ذ...
-
کدخدا علی پناه
لغتنامه دهخدا
کدخدا علی پناه . [ ک َ خ ُ ع َ پ َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند است از طوائف بالا گریوه و هرو در پیشکوه لرستان و در حدود 80 خانوار می باشد. مسکن ایل بیرانوند در دره چینی ، هرو، بزهل ، تنگ عزیز و تنگ دینار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
شمس آباد کدخدا حسین
لغتنامه دهخدا
شمس آباد کدخدا حسین . [ ش َ دِ ک َخ ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 350 تن . آب آن از قنات . راه آنجا اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
جوقه ٔ کدخدا ابوطالب
لغتنامه دهخدا
جوقه ٔ کدخدا ابوطالب . [ ق ِ ی ِ ک َ خ ُ اَ ل ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
حسین آباد کدخدا حسین
لغتنامه دهخدا
حسین آباد کدخدا حسین . [ ح ُ س ِ دِ ک َ خ ُ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 22هزارگزی جنوب خاور ورامین و چهارهزارگزی راه نیمه شوسه ٔ ورامین به مبارکه . ناحیه ای است در جلگه ولی معتدل . دارای 149 تن سکنه ...
-
حبیب اﷲ کدخدا
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ کدخدا. [ ح َ بُل ْ لاهَِ ک َ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اﷲ ساوجی شود.
-
جستوجو در متن
-
کتخدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] katxodā =کدخدا
-
کزبود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مصحفِ کدیور] [قدیمی] kazbud = کدخدا
-
codlin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کدخدا
-
codline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کدخدا
-
کَخدا
لهجه و گویش بختیاری
kaxodâ کدخدا.
-
کتخدا
لهجه و گویش تهرانی
کدخدا
-
کدخدای
لغتنامه دهخدا
کدخدای . [ ک َ خ ُ ] (اِ مرکب ) کدخدا. رجوع به کدخدا شود.
-
دهبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) dehbān نگهبان ده؛ کدخدا.
-
دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
دهبان، دهدار، کدخدا، کدیور