کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
که
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمصغ .) مخفف کوه .
-
که
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (موصول ) کلمه ای که دو قسمت جمله را به یکدیگر پیوند می دهد. 2 - (ادات استفهام ) چه کسی ¿ کی ¿
-
که
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (ص .) کوچک ، خرد.
-
کَه
لهجه و گویش بختیاری
ka کاه.
-
که
واژهنامه آزاد
خانه در زبانه تالشی که به معنای خانه ماوا و آشیانه گفته می شود
-
که
واژهنامه آزاد
کُه - کوه
-
جستوجو در متن
-
کحة
لغتنامه دهخدا
کحة. [ ک ُح ْ ح َ ] (ع ص ) مؤنث کُح ّ. رجوع به کح شود.- اُم ّ کُحَّة ؛ زنی که در شأن او فرایض نازل شد. (منتهی الارب ).
-
مص
لغتنامه دهخدا
مص . [ م ُص ص ] (ع ص ) خالص هر چیزی . کرملی گوید کلمات مح ، محض ، محت ، لحت ، نحت ، نص ، قح ، کح ، صم ، همه به معنی خالص و با مص در معنی مشترکند. رجوع به مصة شود. (از نشوءاللغة ص 139).
-
مفید شیرازی
لغتنامه دهخدا
مفید شیرازی . [ م ُ دِ ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن میرزا محمد نبی بن محمد کاظم بن شیخ عبدالنبی (متولد 1250 هَ . ق .). مؤلف تذکره ٔ «مرآة الفصاحة» و متخلص به داور از شاعران قرن سیزدهم هجری است . از اوست :گر شود ای صنم تو را در بر خویشت آرماسر بنهم به پای ...
-
ام الصبیان
لغتنامه دهخدا
ام الصبیان . [ اُم ْ مُص ْ ص ِ ] (ع اِ مرکب ) کح بچگان ، و گویند بادی است که عارض کودکان شود و موجب غشی گردد و آن نزد اطباء صرع صفراوی است . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). اختلاج و تشنجی که عارض کودکان شود. (ناظم الاطباء). صرع اطفال . (ناظم الاطباء...
-
فخری
لغتنامه دهخدا
فخری . [ ف َ ] (اِخ ) هراتی ، سلطان محمدبن امیری . کسی است که اولین بار مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی را از ترکی به پارسی گردانید و آن را لطایف نامه خواند. ریو به نقل از تذکره ٔ الهی اورا یکی از قصیده سرایان شاه طهماسب دانسته و تذکره ای درباره ٔ زن...
-
الهی همدانی
لغتنامه دهخدا
الهی همدانی . [ اِ لا ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) عمادالدین محمد حسینی . از سادات اسدآباد همدان معاصر شاه عباس اول بود. وی بهند رفت و به سال 1063 هَ . ق . در کشمیردرگذشت ... صاحب تذکره ٔ غنی وی را معاصر شفایی و تقی الدین اوحدی ، و نام او را محمود آورده است ...
-
خرس
لغتنامه دهخدا
خرس . [ خ ِ ] (اِ)چارپایی گوشت خوار و بسیار پشم آلود از طایفه ٔ ماشیةالخفیة. (از ناظم الاطباء). بهندی آزاریچهه گویند. (ازغیاث اللغات ). در حاشیه ٔ برهان چ معین آمده است : پهلوی xirs [ ars «یونکر 120» ]، اوستا shaخ ar، پارسی باستان arsha (در arshama) ...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. [ وَ / -ُ ] (حرف ربط) (واو عطف ) که دوکلمه یا دو جمله را بیکدیگر پیوند دهد : بدین آلت و رای و جان و روان ستود آفریننده را چون توان ؟ فردوسی .و گفته اند که از این جانب تا آذربایجان و در موصل تاختن آورد. (ابن بلخی ).هر نفس نو میشود دنیا و مابیخبر در...
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . (اِ) مختصر کلمه ٔ یونانی پری فریا بمعنی دایره . علامتی مختار نشان دادن رابطه ٔ ثابت میان محیط دایره را با قطر آن . نسبت طول محیط هر دایره بقطر آن ، و آن تقریباً مساوی 3/14 است و آن را بدین علامت p نمایش دهند.تاریخ عدد ((پی )) در شرق و غرب : همچن...