کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کحوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کحوف
لغتنامه دهخدا
کحوف . [ ک ُ ] (ع اِ) اعضاء. کَحف واحد آن است . (منتهی الارب ). اعضاء و هی القحوف . (از اقرب الموارد). رجوع به کحف شود.
-
واژههای همآوا
-
کهوف
لغتنامه دهخدا
کهوف . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کهف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به که-ف ش-ود.
-
کهوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کهف] [قدیمی] kohuf = کهف
-
کهوف
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ ع . ] (اِ.) جِ کهف .
-
جستوجو در متن
-
کحف
لغتنامه دهخدا
کحف . [ ک َ ] (ع اِ) عضو. ج ، کُحوف . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کحوف شود.