کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کحلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کحلی
/kohli/
معنی
سرمهایرنگ؛ بهرنگ سرمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کحلی
لغتنامه دهخدا
کحلی . [ ک َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کَحیل و کَحیلَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کحیل و کحیلة شود.
-
کحلی
لغتنامه دهخدا
کحلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کحل . (ناظم الاطباء). || نام جامه ای است سیاه که بیشتر زنان ولایت (ایران ) پوشند. || سرمه ای رنگ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سرمه ای . برنگ سرمه : یا که چون پاشیده برگ نسترن بر برگ بیدیا چو لؤلؤ ریخته بر روی کحلی ...
-
کحلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کحل) [عربی. فارسی] [قدیمی] kohli سرمهایرنگ؛ بهرنگ سرمه.
-
واژههای مشابه
-
کحلی پرند
لغتنامه دهخدا
کحلی پرند. [ ک ُ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) پرند نیلی رنگ . پرند که رنگ کبود دارد : چو شب در سر آورد کحلی پرندسر مه درآمد به مشکین کمند. نظامی .|| کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). تاریکی شب . (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء).
-
کحلی چرخ
لغتنامه دهخدا
کحلی چرخ . [ ک ُ چ َ ] (اِ مرکب ) آسمان کبودفام . فلک نیلگون . || کنایه از آسمان اول است . (برهان ) (آنندراج ). آسمان اول . (ناظم الاطباء). || سیاهی آسمان . (برهان ) (آنندراج ). تاریکی آسمان . (ناظم الاطباء). || سیاهی شب . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
کحلی شب
لغتنامه دهخدا
کحلی شب .[ ک ُ ش َ ] (اِ مرکب ) بمعنی کحلی روز است که کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کحلی پرند. تاریکی شب . (از ناظم الاطباء). رجوع به کحلی روز شود.
-
کحلی پوش
لغتنامه دهخدا
کحلی پوش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) سرمه ای پوش . که جامه ٔ سرمه ای پوشد. سیاه پوش : فلک را کرد کحلی پوش پروین موصل کرد نیلوفر به نسرین . نظامی .حلقه داران چرخ کحلی پوش در ره بند گیش حلقه بگوش .نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 8).
-
کحلی رنگ
لغتنامه دهخدا
کحلی رنگ . [ ک ُ رَ ] (ص مرکب ) به رنگ سرمه . سرمه ای . کبود. نیلگون . نیلفام : صدف آن محیط کحلی رنگ چون درآمود در لگام نهنگ .نظامی .
-
کحلی روز
لغتنامه دهخدا
کحلی روز. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) روز تاریک . روز تیره . || کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کحلی شب . (از برهان ) (از آنندراج ). کحلی پرند. تاریکی شب . (ناظم الاطباء). رجوع به کحلی شب شود.
-
هفت کحلی
لغتنامه دهخدا
هفت کحلی . [ هََ ک ُ ] (اِ مرکب ) به معنی اول هفت گاه است که هفت آسمان باشد. (برهان ).
-
چادر کحلی
لغتنامه دهخدا
چادر کحلی . [ دَ / دُ رِ ک ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از شب . (برهان ) (آنندراج ).
-
حجاب کحلی
لغتنامه دهخدا
حجاب کحلی . [ ح ِ ب ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) ابر سیاه . || آسمان . || غبار. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
سراپرده ٔ کحلی
لغتنامه دهخدا
سراپرده ٔ کحلی . [ س َ پ َ دَ / دِ ی ِ ک ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . || ابر سیاه . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ) (رشیدی ).
-
طاق کحلی
لغتنامه دهخدا
طاق کحلی . [ ق ِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طاق فیروزه رنگ است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 10 شود.