کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کجابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کجابه
لغتنامه دهخدا
کجابه . [ ک َ ب َ ] (اِ) کجاوه است و آن جایی است که بجهت نشستن سازند و برشتر بندند و به عربی هودج خوانند. (برهان ) (آنندراج ). ظعینه . کجاوه . (زمخشری ). کجبه . کجوه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : علی بن موسی الرضا به نیشابور آمد هر دو بهم در کجابه ای ب...
-
جستوجو در متن
-
کجبه
لغتنامه دهخدا
کجبه . [ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِ) مخفف کجابه است که کجاوه باشد. (برهان ) (آنندراج ). کجاوه . کجابه . (ناظم الاطباء). رجوع به کجاوه و کجابه شود.
-
کجاوَه
لهجه و گویش تهرانی
کجابه، اطاقکی که بر چارپا میگذاشتند
-
کژابه
لغتنامه دهخدا
کژابه . [ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِ) به معنی کجاوه است . (برهان ) (آنندراج ). کجابه . کجبه . کجوه . هودج . (برهان ذیل کجایه ). کژاوه . رجوع به کجابه و کجاوه و کژاوه شود.
-
ظعینة
لغتنامه دهخدا
ظعینة. [ ظَ ن َ ](ع اِ) هودج . کجابه . کجاوه . || زن مادام که در هودج باشد. ج ، ظُعن ، ظُعُن ، ظعائن ، اَظْعان .
-
کجاوه
لغتنامه دهخدا
کجاوه . [ ک َ وَ / وِ ] (اِ) کژاوه . گژابه . کزابه . کزاوه . قزاوه . قژاوه . کجابه . کجبه . کجوه . (فرهنگ فارسی معین ). کجابه است که به عربی هودج خوانند. (برهان ). آنچه بر پشت شتر بندند و دو شخص در آن مقابل یکدیگر نشینند. (غیاث اللغات ). مَحمِل . (من...