کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کثیرالشعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کثیرالشعر
لغتنامه دهخدا
کثیرالشعر. [ ک َ رُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) پرسیاوشان . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به پرسیاوشان شود.
-
جستوجو در متن
-
معیدی
لغتنامه دهخدا
معیدی . [ م ُ ] (اِخ ) از شعرای قرن دهم عثمانی و از مردم قالقاندلن است . شاعری کثیرالشعر بود و دارای خمسه ای است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
هدمل
لغتنامه دهخدا
هدمل . [ هَِ م ِ ] (ع ص ) جامه ٔ کهنه و دیرینه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیارموی ژولیده . (منتهی الارب ). کثیرالشعر. || قدیم کهنه . (اقرب الموارد).
-
هبار
لغتنامه دهخدا
هبار. [ هََ ب ْبا ] (ع ص ) کپی بسیارپشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). القرد کثیرالشعر. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
بولوطریخون
لغتنامه دهخدا
بولوطریخون . [ طَ رَ ] (معرب ، اِ) لغت یونانی است و معنی آن بعربی ، کثیرالشعر باشد و آن دوایی است که بفارسی پرسیاوشان خوانند. (برهان ). پرسیاوشان . (ناظم الاطباء). و رجوع به لکلرک ج 1 ص 292 شود.
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمد علموی . ادیب و شاعر و کثیرالشعر بود. نجم الغزی او را شاعر مکثار بلکه مهذار نامیده و گفته است بیشتر اشعار او جز وزن وقافیه چیزی ندارد. قصاید خود را به مردم می داد و می خواست تقریظی بدانها بنویسند و سپس یکی از دوستانش آنه...
-
حانینی
لغتنامه دهخدا
حانینی . (اِخ ) حسن بن علی بن حسن عاملی حانینی . شاعری کثیرالشعر از اهل «بیت حانین » از اعمال صغد است . او راست : مجموع قصاید در مدح امیر فخرالدین بن معن . وفات وی بسال 1025 هَ . ق . است . (زرکلی ج 1 ص 234 از خلاصةالاثر).