کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتنبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کتنبر
/katambar/
معنی
۱. پرخور.
۲. تنبل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتنبر
لغتنامه دهخدا
کتنبر. [ ک َ تَم ْ ب َ ] (ص ) کتنبل . مردم کاهل و لندی و شکم پرست و پرخور باشد. (برهان ) (آنندراج ). کاهلی بود بسیارخوار. (اوبهی ). تنبل . (از ناظم الاطباء).
-
کتنبر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کتنبل› [قدیمی] katambar ۱. پرخور.۲. تنبل.
-
کتنبر
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ بَ) (ص .) پرخور، تنبل .
-
جستوجو در متن
-
کتنبل
لغتنامه دهخدا
کتنبل . [ ک َ تَم ْ ب َ ] (ص ) تنبل و شکم پرست . کتمبر. کتنبر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتنبر شود.
-
کتنبل
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ بَ) (ص .) نک کتنبر.
-
کتمبر
لغتنامه دهخدا
کتمبر. [ ک َ ت َ ب َ ] (ص ) کتنبر. کتنبل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتنبل شود.