کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کتل کوه
لغتنامه دهخدا
کتل کوه . [ ک ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابالی ، بخش چقلوند شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر. سکنه 120تن . آب آن از چشمه ٔ سیاه چل . محصول آنجا غلات و لبنیات وپشم . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است . (از فرهنگ ج...
-
کتل ملو
لغتنامه دهخدا
کتل ملو. [ ک ُ ت َ م َ ] (اِخ ) از گردنه های صعب واقع در سلسله کوههای جنوبی میان شیراز و خلیج فارس . (جغرافیای غرب ایران ص 32).
-
کُتَل بَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
kotal bassan نوعى عزادارى براى مرده جوان (در این مراسم اسبى را زین کنند و با پارچههاى رنگین زینت کنند و چند زن در کنار آن مویه سردهند و شعرهایى در وصف جوان مرده خوانند).
-
کُتل خاکی
لهجه و گویش تهرانی
محلی در راه امامزاده داود
-
کتل پیره زن
لغتنامه دهخدا
کتل پیره زن . [ ک ُ ت َ ل ِ رَ زَ ] (اِخ ) از گردنه های صعب العبور راه میان شیراز به بوشهر. (جغرافیای غرب ایران ص 61 و 62). گریوه ٔ هوشنگ . (نزهةالقلوب ص 187).
-
کتل نعل شکن
لغتنامه دهخدا
کتل نعل شکن . [ ک ُ ت َ ل ِ ن َ ش ِ ک َ ] (اِخ ) کتلی است در استرآباد. بسال 1166 هَ . ق . شیخ علیخان زند پس از شکست از محمدخان قاجار به آنجا عقب نشست . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 351 شود.
-
آخر کتل ناسخند
لغتنامه دهخدا
آخر کتل ناسخند. [ خ ِ ک ُ ت َ ل ِ خ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه لارببستک میان برکه یوزه و انوه در 449هزارگزی شیراز.
-
کاروانسرا میان کتل
لغتنامه دهخدا
کاروانسرا میان کتل . [ کارْ / رِ س َ ک ُ ت َ ] (اِخ ) نام جائی کنار راه شیراز و کازرون میان دشت ارژن و پل آبگینه در 978700 گزی تهران .
-
کُتل و کَمَره
فرهنگ گنجواژه
گردنه و کوه، راه دشوار.
-
کوه و کُتَل
فرهنگ گنجواژه
کوه و گردنه.
-
علم و کتل و بیرق
فرهنگ گنجواژه
درفش
-
واژههای همآوا
-
کِتَلْ
لهجه و گویش گنابادی
ketal در گویش گنابادی یعنی ظرف کهنه ، کاسه
-
کُتَل
لهجه و گویش تهرانی
اسبی در سوکواری که با پارچههای قیمتی آنرا زینت دهند /گردنه در جاده
-
کُتَل
لهجه و گویش تهرانی
عَلَمی به شکل متکا