کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتفان
لغتنامه دهخدا
کتفان . [ ک َ ت َ ] (ع اِمص ) شتاب روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
کتفان
لغتنامه دهخدا
کتفان . [ ک َ ت َ ] (ع مص ) رجوع به کِتفان شود.
-
کتفان
لغتنامه دهخدا
کتفان . [ ک ِ ] (ع مص ) هردو بازو را بر پشت منضم کرده پریدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به کتف [ ک ِ / ک َ ] شود.
-
کتفان
لغتنامه دهخدا
کتفان . [ ک ُ / ک ِ ] (ع اِ) ملخ که در پریدن آمده باشد بدان جهت که در این حال جهجهان رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال هی الجراد بعد الغوغاء اولها السروة ثم الدبا ثم الغوغاء ثم الکتفان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کتفانة
لغتنامه دهخدا
کتفانة. [ ک ُ ن َ ] (ع اِ) یکی کُتفان . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کتفان شود.
-
کتف
لغتنامه دهخدا
کتف . [ ک ِ ] (ع مص ) کِتفان . هر دو بازو را بر پشت منضم کرده پریدن . (منتهی الارب ). هر دو بال را به پشت گردانیدن و پریدن . (از ناظم الاطباء) .
-
شتابروی
لغتنامه دهخدا
شتابروی . [ ش ِ رَ وی ] (حامص مرکب ) عمل شتاب رو. || تندروی . تیزپایی . سبک پایی . جَرهَدَه . جَفز. طَقو. کَتَفان . کَضکَضَة. (منتهی الارب ).
-
تکتف
لغتنامه دهخدا
تکتف . [ ت َ ک َت ْ ت ُ ] (ع مص ) جهجهان رفتن ، یقال : تکتف الکتفان فی مشیه ؛ ای نزا. (منتهی الارب ) (از آنندراج )(از اقرب الموارد). برجستن کتفان در رفتار خود و کتفان ملخی را گویند که تازه به پریدن آمده باشد. (ناظم الاطباء). || بلند گردیدن فروع شانه ...