کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتب خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان (که کتب خود را در انجا گذارد)
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة
-
واژههای همآوا
-
کتبخانه
لغتنامه دهخدا
کتبخانه . [ ک ُ ت ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کتابخانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : کتبخانه ٔ پارسی هر چه بوداشارت چنان شد که آرند زود. نظامی .از کتبخانه ٔ و علمناذوق علمی چشیده ام که مپرس . مولوی .یتیمی که ناکرده قرآن درست کبتخانه ٔ هفت ملت ب...
-
جستوجو در متن
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
کتبستان
لغتنامه دهخدا
کتبستان . [ک ُ ت ُ ب ِ ] (اِ مرکب ) کتب خانه . (آنندراج ). کتابخانه . (ناظم الاطباء). رجوع به کتب خانه و کتابخانه شود.
-
ارتنگ
لغتنامه دهخدا
ارتنگ . [ اَ ت َ ] (اِ) صفحه و تخته ٔ نقاشان . (غیاث ) (آنندراج ). || نگارخانه (مطلق ). (آنندراج ). || دکان . || کتب خانه . (آنندراج ). || چادری که در او همه نقشها بود یعنی علم خانه . (مؤید الفضلاء از زبان گویا). || قبه ٔ ارتنگ ؛ در این بیت ظاهراً م...
-
اخی یوسف
لغتنامه دهخدا
اخی یوسف . [ اَ س ُ ] (اِخ ) یکی از علمای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی است . اصل وی از توقاد است و در مدارس بروسه و ادرنه و بعض مدرسه های در سعادت تدریس میکرده است و او را بر شرح الوقایه ٔ صدرالشریعة حاشیه ایست و نیز کتابی بنام هدایةالمهتدین دارد. وی ...
-
صومعه
لغتنامه دهخدا
صومعه . [ ص َ م َ ع َ ] (ع اِ) عبادت خانه ٔ ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. (غیاث اللغات ). جای عبادت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). عبادت جای . (مهذب الاسماء). خانه ای است مر ترسایان را. (منتهی الارب ). کاره . طربال . تامورة. عجوز. ج ، صوا...
-
گنج خانه ٔ مأمون
لغتنامه دهخدا
گنج خانه ٔ مأمون . [ گ َ ن َ / ن ِ ی ِ م َءْ ] (اِخ ) خزانةالحکمه ٔ مأمون . (مقدمه ٔ شاهنامه ابومنصوری از بیست مقاله ٔ قزوینی ج 2 ص 39). بیت الحکمة. خزانه ٔ دارالحکمة. مرکز تجمع دانشمندان و اهل فضل و ادب و مترجمان کتب علمی به زبانهای مختلف در عهد ه...
-
تهندس
لغتنامه دهخدا
تهندس . [ ت َ هََ دُ ] (ع مص جعلی ) از هندسه معرب اندازه ٔ فارسی . اندازه گیری بنا و زمین و جز اینها : این بنده مترجم ، روز تهندس این بنیاد بدیع و طرح نهاد این عمارت رفیع در خدمت این کافی الکفاة حاضر بود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). سارویه در... تهندس و...
-
هفت ملت
لغتنامه دهخدا
هفت ملت . [ هََ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) اصل هفتادودو ملت هفت ملت است و دیگر ملل منشعبات آن ، و آن هفت اینها هستند: جبری ، قدری ، مشبه ،منزه ، سنی ، شیعی ، خارجی . (از آنندراج ) : یتیمی که ناکرده قرآن درست کتب خانه ٔ هفت ملت بشست . سعدی .کتاب هفت ملت ...
-
ویس بذ
لغتنامه دهخدا
ویس بذ. [ ب َ ] (اِ مرکب ) رئیس قبیله . (ایران در زمان ساسانیان ). رئیس قریه . در ایران باستان ، فرماندهان را به چهار دسته طبقه بندی کرده اند که در کتب پهلوی آثار تورفانی نیز درباره ٔ آنان مکرر ذکر شده است ، و این چهار طبقه عبارتند از:رئیس خانه ، رئی...
-
تهندم
لغتنامه دهخدا
تهندم . [ ت َ هََ دُ ] (ع مص جعلی ) از هندم معرب اندام فارسی ، تظریف و استوار کردن چیزی را : و لم یذکر فی الحکایة سعتها و هل کانت قطعةً واحدةً او قطاعاً تهندم وقت نصبها [ نهب ُ قبة البلور] . (الجماهر بیرونی ). سارویه در تهندم و تهندس و تشیید اساس و ا...
-
دردخوار
لغتنامه دهخدا
دردخوار. [ دُ خوا / خا ] (نف مرکب ) دردخوارنده . دردآشام . دردنوش . که دردخورد. شرابخوار. شرابخوار قهار. || کنایه از مردم فقیر و دون و فرومایه . (برهان ) (آنندراج ) : تلخ جوانی یزکی در شکارزیرتر از وی سیهی دردخوار. نظامی .بسکه خرابات شد صومعه ٔ صوف پ...
-
ابونضر
لغتنامه دهخدا
ابونضر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) محمدبن مسعود العیاشی السمرقندی فقیه شیعی از امامیّه او در غزارت علم یگانه ٔ روزگار خویش بود و کتب او را در نواحی خراسان منزلتی بزرگ است و در فقه و جز آن دویست وهشت کتاب کرده است و از جمله آنهاست : کتاب سیرت ابی بکر کتاب سیرت...