کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کتابت
/ketābat/
معنی
۱. نوشتن.
۲. نویسندگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استنساخ، تحریر، ترقیم، ثبت، منشیگری، نگارش، نویسندگی ≠ قرائت
برابر فارسی
نویسندگی، نوشتن
فعل
بن گذشته: کتابت کرد
بن حال: کتابت کن
دیکشنری
calligraphy
-
جستوجوی دقیق
-
کتابت
لغتنامه دهخدا
کتابت .[ ک ِ ب َ ] (ع مص ) کتابة. نبشتن . خطاطی : که دال نیز چو ذال است در کتابت لیک به ششصد و نود و شش کمست دال از ذال . انوری . || (اِمص ) عمل کاتب . کاتبی . دبیری . در عرف ادبا انشاء نثر است همچنانکه نثر شرح نظم است و ظاهراً در این جا مقصود همین ا...
-
کتابت
واژگان مترادف و متضاد
استنساخ، تحریر، ترقیم، ثبت، منشیگری، نگارش، نویسندگی ≠ قرائت
-
کتابت
فرهنگ واژههای سره
نویسندگی، نوشتن
-
کتابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کتابة] [قدیمی] ketābat ۱. نوشتن.۲. نویسندگی.
-
کتابت
فرهنگ فارسی معین
(کِ بَ) [ ع . کتابة ] (مص م .) نوشتن ، نویسندگی .
-
واژههای مشابه
-
کتابت کردن
لغتنامه دهخدا
کتابت کردن . [ ک ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب )نبشتن . کتاب نوشتن با قلم . (ناظم الاطباء). نوشتن . نگاشتن . تحریر کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : ز دست گریه کتابت نمی توانم کردکه می نویسم و در حال می شود مغسول . سعدی .تا نوبت وراثت به یعرب بن قحطان رسید اول ...
-
واژههای همآوا
-
کتابة
لغتنامه دهخدا
کتابة. [ ک ِ ب َ ] (ع اِمص ) صنعت نوشتن و مکاتبه . (ناظم الاطباء). و رجوع به کتابت شود.
-
کتابة
لغتنامه دهخدا
کتابة. [ ک ِ ب َ ] (ع مص ) کتابت . نبشتن . (از منتهی الارب ). کتب . کتاب . کِتبَة. (اقرب الموارد). رجوع به هر یک از مصدرها شود.
-
جستوجو در متن
-
برنوشتن
واژهنامه آزاد
کتابت کردن.
-
نویسندگی
واژگان مترادف و متضاد
کتابت، منشیگری
-
استنساخ
واژگان مترادف و متضاد
رونویسی، کتابت، نسخهبرداری
-
منشیگری
واژگان مترادف و متضاد
دبیری، کتابت، نویسندگی