کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کبیسه
/kabise/
معنی
سالی که طبق قاعدۀ نجومی یک روز به ماه آخر آن اضافه شود که هر چهار سال یک بار اتفاق میافتد و در آن مازاد ۳۶۵ روز را که ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه است جمع کرده و یک سال را ۳۶۶ روز میگیرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیسه
لغتنامه دهخدا
کبیسه . [ ک ُ ب َ س َ ] (اِخ ) چشمه ای است در جانبی از دشت سماوة نزدیک هیت . (منتهی الارب ). چشمه ای است در طرفی از دشت سماوة به چهار میلی هیت که از آنجا به صحرا می روند. و در این مکان چند قریه است که اهلش چون در جوار بادیه اند در غایت فقر و فاقه و ت...
-
کبیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کبیسة، معرب. مٲخوذ از سریانی] kabise سالی که طبق قاعدۀ نجومی یک روز به ماه آخر آن اضافه شود که هر چهار سال یک بار اتفاق میافتد و در آن مازاد ۳۶۵ روز را که ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه است جمع کرده و یک سال را ۳۶۶ روز میگیرند.
-
کبیسه
فرهنگ فارسی معین
(کَ س ) [ ع . کبیسة ] (اِ.) سالی که به جای 365 روز 366 روز باشد این اتفاق هر چهار سال یک بار می افتد.
-
واژههای مشابه
-
کبیسة
لغتنامه دهخدا
کبیسة. [ ک َ س َ ] (ع ص ، اِ) چاه و جوی انباشته و سر به گریبان کشیده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || زیادتی باشد که منجمان در ماه شباط اعتبار کنند و آن را به عربی فضل السنه خوانند. (برهان ). || (در سال شمسی ) آن سال که روزی در وی افزایند و آن از چهار...
-
leap year
سال کبیسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سالی به مدت 366 روز که تقریباً هر چهار سال یک بار رخ میدهد
-
پنجه ٔ کبیسه
لغتنامه دهخدا
پنجه ٔ کبیسه . [ پ َ ج َ / ج ِ ی ِ ک َ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به پنجه ٔ دزدیده شود.
-
جستوجو در متن
-
بهیزیک
واژهنامه آزاد
کبیسه
-
leap day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز کبیسه
-
leap year
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سال کبیسه
-
اورداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'avardād آخرین روز در سال کبیسه.
-
کبایس
لغتنامه دهخدا
کبایس . [ ک َ ی ِ] (ع ص ، اِ) کبائس . ج ِ کبیسه . رجوع به کبیسه شود.
-
مسترقات
لغتنامه دهخدا
مسترقات . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسترقة. رجوع به مسترقة شود. || ایام کبیسه . رجوع به کبیسه و مسترقة شود.
-
intercalary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
intercalary، کبیسه، اضافی، زائد، اندر جاه، افزوده