کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کبیتک
/koba(e)ytak/
معنی
وسیلهای که با آن سنگ آسیا را تیز میکنند؛ سنبه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیتک
لغتنامه دهخدا
کبیتک . [ ک ُ ب َ ت َ / ک ُ بی ت َ ] (اِ) آسیازنه را گویند و آن آلتی باشد که آسیا را بدان تیز کنند. (برهان ). سنبه ای که بدان آسیا تیز کنند. (آنندراج ). آسیازنه و ابزاری که بدان سنگ آسیا را تیز کنند. (ناظم الاطباء).
-
کبیتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) koba(e)ytak وسیلهای که با آن سنگ آسیا را تیز میکنند؛ سنبه.
-
کبیتک
فرهنگ فارسی معین
(کُ بَ تَ) (اِ.) آلتی که آسیا را بدان تیز کنند؛ آسیازنه .
-
جستوجو در متن
-
آس افزون
لغتنامه دهخدا
آس افزون . [ اَ ] (اِ مرکب ) آس اَفژون . آژینه . آسیازنه . آسیاآژن . سنبه . منقار. مِکْوَس . میقعه . برطیل . نقار. چکوچ . کبیتک .