کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبوة
لغتنامه دهخدا
کبوة. [ ک َب ْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) بروی افتادگی . || بی آتش شدگی آتش زنه . || گرد و تیرگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرد. (اقرب الموارد). || وقفه و بازایستادگی به کراهت . (منتهی الارب ).
-
کبوة
لغتنامه دهخدا
کبوة. [ ک ُب ْ وَ ] (ع اِ) بوی سوز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مجمر. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
کبوت
لهجه و گویش تهرانی
کبود
-
جستوجو در متن
-
بلندشدگی
لغتنامه دهخدا
بلندشدگی . [ ب ُ ل َ ش ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت بلند شدن : کَبوة؛ بلندشدگی خدرک . (منتهی الارب ). رجوع به بلند شدن و بلندشده شود.
-
ابن قریه
لغتنامه دهخدا
ابن قریه . [ اِ ن ُ ق ِرْ ری ی َ ] (اِخ ) ابوسلیمان ایوب بن زیدبن قیس هلالی . از خطبای مشهور عرب . از سخنان او در کتب ادب بسیار آرند و نحات بکلام او استشهاد کنند. گویند امی و بدوی بوده و در سالی که غلا و قحط پدید آمد او بعین التمر رفت و بر خوان عام و...