کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹کَوَر› (زیستشناسی) kabar درختچهای خاردار، با برگهای پهن و گلهای سفید که مصرف دارویی دارد و از غنچۀ آن ترشی تهیه میشود.
-
کبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kebr بزرگمنشی؛ خودخواهی؛ خودنمایی؛ نخوت.
-
کبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kebar ۱. بزرگی؛ بزرگسالی.۲. (اسم) [مقابلِ صِغَر] (فقه) سن بلوغ که در دختران نهسالگی و در پسران پانزدهسالگی است.〈 کبرِ سن: سالخوردگی.
-
کبر
فرهنگ فارسی معین
(کِ بَ) [ ع . ] (اِمص .) پیری ، سالخوردگی .
-
کبر
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (اِمص .) تکبر، خودبینی ، نخوت .
-
کبر
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ معر. ] (اِ.) خفتان ، لباس جنگ .
-
کبر
فرهنگ فارسی معین
(کَ بِ) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است از ردة دو لپه ای های جدا گلبرگ که سردستة تیره ای به نام کبرها می باشد. بوته های گیاه مزبور اکثر به شکل درختچه می باشد و گاهی هم به صورت درخت درمی آید.
-
کبر
دیکشنری عربی به فارسی
درشت کردن , زير ذربين بزرگ کردن , بزرگ کردن
-
واژههای مشابه
-
Capparis
کَبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از کَبَریان درختچهای خاردار با تقریباً 50 گونه که در مناطق مدیترانهای پراکنده هستند؛ از غنچههای کَبَر اروپایی در تهیۀ ترشی استفاده میشود
-
کَبُرَ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگ است - گران است - دشوار است
-
کَبِّرْ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگ دار- تکبير گو(از ائمه معصومين (عليهمالسلام) وارد شده که معناي تکبير ( الله اکبر )اين است که خدا از اينکه در وصف بگنجد بزرگتر است ، پس خداي تعالي از هر وصفي که ما با آن توصيفش کنيم ، و حتي از خود اين وصف بزرگتر است)
-
کِبَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگي - کهولت و پيري
-
کُبَرِ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگترينها (جمع کبري است)
-
کِبْرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
کبر - بزرگنمايي
-
کبر رومی
لغتنامه دهخدا
کبر رومی . [ ک َ ب َ رِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صاحب ذخیره گوید: سقولوفندریون ، بیخ کبر رومی است و گفته اند که داروئی است که طبع آن نزدیک است به طبع کبر رومی . (یادداشت مؤلف ).