کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سفارت کبری
دیکشنری فارسی به عربی
سفارة
-
طاش کبری زاده
لغتنامه دهخدا
طاش کبری زاده . [ ک ُ را دَ / دِ ] (اِخ ) از فضلای نامی کشور ترکیه است که در قرن دهم میزیسته .وی را کتابی است بنام شقائق النعمانیة فی علماءالدولة العثمانیة، در پایان کتاب مزبور، ترجمه ٔ احوالی ازخود نوشته که ترجمه ٔ آن در ذیل درج میگردد. فاضل مزبور ن...
-
صغری و کبری
لغتنامه دهخدا
صغری و کبری . [ ص ُ را وَ ک ُ را ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو مقدمه ٔ قضیه ای که از تألیف آن قولی (نتیجه ) بوجود می آید. چون العالم متغیرٌ و کل متغیر حادث ٌ. مقدمه ٔ نخست را صغری و مقدمه ٔ دوم را کبری نامند و از ترکیب این دو قضیه نتیجه ای بدست آید ک...
-
نجم الدین کبری
لغتنامه دهخدا
نجم الدین کبری . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ک ُ را ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمد خیوقی خوارزمی ، مکنی به ابوالجناب و ملقب به نجم الدین و طامةالکبری و معروف به شیخ نجم الدین کبری . مؤسس سلسله ٔ کبرویه . از مشاهیر عرفا و اکابر صوفیان قرن ششم و هفتم هجری است نجم ا...
-
اصحاب سکینه ٔ کبری
لغتنامه دهخدا
اصحاب سکینه ٔ کبری . [ اَ ب ِ س َ ن َ ی ِ ک ُ را ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب السکینة الکبری . در تداول حکمت اشراق یعنی کسانی که انوار حافظ و بروق درخشان در ایشان ثابت و پایدار گردیده و برای آنان بمنزله ٔ ملکه شده است . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ...
-
بنات نعش کبری
لغتنامه دهخدا
بنات نعش کبری . [ ب َ ت ِ ن َ ش ِ ک ُ را ] (اِخ ) هفت اورنگ مهین . رجوع به ذیل هفت اورنگ شود.
-
بنات النعش کبری
لغتنامه دهخدا
بنات النعش کبری . [ ب َ تُن ْ ن َ ش ِ ک ُ را ] (اِخ ) هفت اورنگ مهین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). هفت ستاره ٔ روشن در صورت دب اکبر که آن را هفت برادران نیز گویند و بصورت نعشی که سه تن در پیش آن باشند. (یادداشت مرحوم دهخدا). دب اکبر. رج...
-
صُغرا و کُبری
فرهنگ گنجواژه
مقدمات.صغری و کبری چیدن= مقدمات چیدن
-
جستوجو در متن
-
cabrie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبری
-
Egyptian cobra
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبری مصر
-
پردازنده مرکزی
دیکشنری فارسی به عربی
حاسبة کبري
-
black-necked cobra
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبری سیاه گردن
-
corbie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبری، کلاغ لاشخور
-
کُبَرِ
فرهنگ واژگان قرآن
بزرگترينها (جمع کبري است)
-
ابوالخیر
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر. [ اَ بُل ْ خ َ ] (اِخ ) احمدبن مصطفی طاش کبری ̍زاده . رجوع به طاش کبری ̍زاده شود.