کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاپادوکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاپادوکی
لغتنامه دهخدا
کاپادوکی . (اِخ ) رجوع به کاپادوکیه شود.
-
واژههای مشابه
-
پنت کاپادوکی
لغتنامه دهخدا
پنت کاپادوکی . [ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) سرزمین پنت است در کنار دریای سیاه . (ایران باستان ج 3 ص 2069 و 2122 و 2175).
-
جستوجو در متن
-
گالوس
لغتنامه دهخدا
گالوس . (اِخ ) فلاویوس . از سومین سلسله ٔ پادشاهان کاپادوکیه ، بدین ترتیب : فرناک کاپادوکی . آتس سا خواهر کبوجیه ٔ دوم . گالوس . او در جنگی که ضد پارتیان می کرد چهار جراحت برداشت و در اثر همان جراحات درگذشت . رجوع به ایران باستان ص 2129 و 2360 و 2361...
-
زاب علیا
لغتنامه دهخدا
زاب علیا. [ ب ِ ع ُ ] (اِخ ) نام رود لیکوس است که در شرق دجله جاریست و به رود شیل ایرماق ، واقع در کاپادوکیه ٔ قدیم میریزد و با زاب سفلی در دو طرف آدیابن قرار دارند. مؤلف ایران باستان آرد: کاپادوکیه ٔ قدیم در قسمت شرقی آسیای صغیر واقع و حدود آن چنین...
-
پازوکی
واژهنامه آزاد
ایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به طرف شیعیان کرد آمده اند و به مرور زمان کردزبان شده اند و یکی از شاخه های بزرگ ایل کرد را ...
-
کاپادوکیه
لغتنامه دهخدا
کاپادوکیه . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) قبادوقیه . قبادوقیا. کاپادس . کاپادوس . کاپادوکیه . کاپادوکیه یونانی شده ٔ «کَت پ َ توک َ» پارسی قدیم است و داریوش اول در کتیبه های بیستون و نقش رستم و تخت جمشید این مملکت را چنین نامیده . کاپادوکیه در قسمت شرقی آسیای صغ...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب تاریخ آمده است . حمداﷲ مستوفی این داستان را چنین روایت کرده است : (اردشیر) دختر (اردوان ) ...
-
پنت
لغتنامه دهخدا
پنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد قدیم تشکیل شد که به دولت پنت معروف است ایرانیان در عصر داریوش از این سرزمین ایالتی (خشترپا...