کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
seismic prospecting
کاوش لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← اکتشاف لرزهای
-
open area excavation, area excavation
کاوش محدودۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گونهای کاوش محوطههای باستانشناختی با استفاده از کارگاههای وسیع
-
spit excavation
کاوش نیشکلنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی مرسوم در کاوشهای باستانشناختی که در آن هر بار قشری به ضخامت پنج تا ده سانتیمتر بهدلخواه از سطح کار برداشته میشود
-
کوشش و کاوش
فرهنگ گنجواژه
تلاش زیاد.
-
جستوجو در متن
-
explored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش، اکتشاف کردن، کاوش کردن، سیاحت کردن، پیگردی کردن
-
explore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش کنید، اکتشاف کردن، کاوش کردن، سیاحت کردن، پیگردی کردن
-
explores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش می کند، اکتشاف کردن، کاوش کردن، سیاحت کردن، پیگردی کردن
-
تفتیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taftiš ۱. جستجو کردن؛ کاوش کردن؛ کاویدن.۲. کاوش؛ بازرسی.
-
exploringly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش
-
explorement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش
-
کَند و کاو
فرهنگ گنجواژه
کاوش.
-
کند و کُو
فرهنگ گنجواژه
کاوش.
-
کندوکاو
فرهنگ گنجواژه
کاوش.
-
کَند و کو
لهجه و گویش تهرانی
کاوش
-
حفر
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاری، کندن، گود کردن ۲. کاوش کردن، کاویدن ۳. کاوش