کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاواکزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cavitation 3
کاواکزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، فیزیک] [حملونقل دریایی] فضایی که براثر جابهجایی کشتی خالی میشود و با آبی که در دو پهلوی کشتی جریان دارد پر میشود [فیزیک] ایجاد تعداد بسیار زیادی حباب کوچک و از بین رفتن ناگهانی آنها در مایعی که فشار آن بهشدت و بهتندی تغییر م...
-
واژههای مشابه
-
کاواک
لغتنامه دهخدا
کاواک . (ص ) (از: کاو (کاویدن ) + اک پسوند اسم فاعل و اسم مفعول ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). خالی و تهی و پوچ و بی مغز. (ناظم الاطباء). میان خالی و پوچ و بی مغز. (برهان ) : بجز عمود گران نیست روز و شب خورشش شگفت نیست ازو گر شکمش کاواک است . لبیبی ....
-
کاواک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوک، مجوف، میانتهی، میانخالی ۲. آشیانه
-
cavity 4
کاواک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقهای با شارش وارون، درست در بادسوی هر مانع یا کوه
-
کاواک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کاوک› [قدیمی] kāvāk ۱. پوچ؛ میانتهی؛ بیمغز؛ مجوف.۲. سوراخ و شکاف میان درخت.
-
کاواک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) پوچ ، بی مغز، میان تهی .
-
کاواک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نک کابوک .
-
کاواک
دیکشنری فارسی به عربی
جوف
-
کاواک
واژهنامه آزاد
محدوده نهایی معادن روباز:محدوده ای که استخراج آن از نظر اقتصادی سود آور باشد
-
cavity radiator
کاواک تابشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محفظهای با دیوارههای درونی سیاه و روزنهای کوچک که تابشهای الکترومغناطیسی به آن وارد یا از آن خارج میشوند و تقریباً مانند تابش جسم سیاه رفتار میکند
-
cavity resonator
کاواک تشدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فضایی در رسانای فلزی بسته که براثر برانگیختگی در بسامدهای خاصی بهصورت چشمۀ نوسانات الکترومغناطیسی عمل میکند
-
mould cavity
کاواک قالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] محفظۀ قالب که درون آن مواد شکلپذیر ریخته شود
-
cavity impedance
رهبندی کاواک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی در فاصلۀ میان کاتد و آند در یک لامپ ریزموج
-
درون کاواک
لغتنامه دهخدا
درون کاواک . [ دَ ] (ص مرکب ) اجوف . جوفی . (منتهی الارب ). میان تهی . توخالی . مقابل توپر.