کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کان و دکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کان و دکان
فرهنگ گنجواژه
ثروت
-
واژههای مشابه
-
کَأَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
مثل اينکه
-
کَأَن
فرهنگ واژگان قرآن
مثل اينکه
-
گشنه کان
لغتنامه دهخدا
گشنه کان . [ گ ُ ن َ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی مغرب اصطهبانات . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
کان کندن
لغتنامه دهخدا
کان کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استخراج معدن . کاوش کان . رجوع به ترکیبات کان شود.
-
ore bed
کانلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایههای غنی از فلز در میان یک رشته لایههای رسوبی
-
کوه کان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kuhkān = کوهکن
-
کان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (حامص .)علم به شناسایی معادن مختلف ؛ معدن شناسی .
-
کان یسار
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) توانگر، مالدار.
-
دریجه کان
لغتنامه دهخدا
دریجه کان . [ دَ ج َ ] (اِخ ) دریجق که قریه ای است . (از الانساب سمعانی ). رجوع به دریجق شود.
-
فقیه کان
لغتنامه دهخدا
فقیه کان . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش رزاب شهرستان سنندج ، دارای 25 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ادره کان
لغتنامه دهخدا
ادره کان . [ ] (اِخ ) (قریه ٔ...) قریه ای بمسافت کمی در شمال مرو است .
-
باده کان
لغتنامه دهخدا
باده کان . [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است به شش فرسنگ ونیمی جنوب شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
پورتی کان
لغتنامه دهخدا
پورتی کان . [ ] (اِخ ) نامی که دیودور مورخ بجای اُکسی کانوس نوشته است . (ایران باستان ج 2 ص 1842).