کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کانع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کانع
لغتنامه دهخدا
کانع. [ ن ِ ] (ع ص ) دست و پا به دوال بسته . اسیر کانع و انف کانع، اسیر دست و پا بدوال بسته و بینی چسبیده بروی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
کانا
لغتنامه دهخدا
کانا. (اِخ ) شهری است در ناحیه ٔ داهومی واقع در خلیج گینه بین نیجریه و توگو نزدیک آبومی شهر مقدس قدیمی که مقبره ٔ شاهان در آنجا بوده است و امروز بصورت ویرانه است .
-
کانا
لغتنامه دهخدا
کانا. (اِخ ) او نخستین کسی است که در بخارا سکه زد: ... پادشاهی بود نام او«کانا» بخارا خدات و او سی سال بخارا را پادشاه بودو در بخارا بازارگانی به کرباس و گندم بود وی را آگاه کردند که در دیارهای دیگر سیم زده اند و او فرمان داد تا در بخارا سکه زدند از ...
-
کانا
لغتنامه دهخدا
کانا. (ص ) نادان و ابله و احمق و بی عقل . (برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ورق 229 الف ). چلازه : خویشتن کانا ساخته بود [ ازهربن یحیی ] چیزهایی کردی که مردمان از آن بخندیدندی . (تاریخ سیستان ص 269).زن چو این بشنیده شد خاموش بودک...
-
کانا
واژگان مترادف و متضاد
ابله، احمق، خل، زودباور، کالوس، کالیو، کودن، مدمغ، نادان، ناقصالعقل ≠ عاقل
-
کانا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kānā نادان؛ ابله؛ احمق؛ کودن: ◻︎ مر تو را خصم و دشمن دانا / بهتر از دوستان همه کانا (سنائی۱: ۴۴۸).
-
کانا
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نادان ، ابله ، بی خرد.
-
کَانَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو بودند ( اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کندمانند"کَانَا يَأْکُلَانِ ﭐلطَّعَامَ "يعني غذا مي خوردند)
-
جستوجو در متن
-
کانعة
لغتنامه دهخدا
کانعة. [ ن ِ ع َ ] (ع ص )مؤنث کانع. ج ، کوانع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).انوف کانعة: بینی های بروی چسبیده . (ناظم الاطباء).