کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کامششناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sexologist
کامششناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] متخصص کامششناسی
-
واژههای مشابه
-
کامش
لغتنامه دهخدا
کامش . [ م ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از کامیدن . بکام بودن . در عیش و ناز و تنعم بسر بردن : نه دل بگرفت رامین را ز رامش نه ویسه سیرگشت از ناز و کامش . (ویس و رامین ).ز داد او همه مردم بکامش نشسته روز و شب با عیش و رامش .(ویس و رامین ).
-
sex
کامش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فعالیتی که در آن افراد به بوسه و لمس اندامهای جنسی یکدیگر میپردازند و ممکن است نزدیکی جنسی را هم شامل شود
-
psychosexologist
روانکامششناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] متخصص روانکامششناسی
-
شناس
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (ص .) (عا.) آشنا.
-
شناس
لغتنامه دهخدا
شناس .[ ش ِ ] (اِمص ) اسم مصدر و مصدر دوم غیرمستعمل شناختن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شناختن شود. || (نف مرخم ) مخفف شناسنده . در کلمات مرکب بمعنی شناسنده آید. (فرهنگ فارسی معین ). شناسنده و دریابنده وهمیشه بطور ترکیب استعمال میشود. (ناظم الاطباء). ...
-
شناس
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شناختن) šenās ۱. = شناختن۲. شناسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خداشناس، زرشناس، سخنشناس، نکتهشناس.۳. (صفت) آشنا.
-
کامشابزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← کمکابزار جنسی
-
sex therapist
کامشدرمانگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روانپزشک یا درمانگر یا مددکار اجتماعی در حوزۀ ازدواج و خانواده که بهطور خاص برای کامشدرمانی تعلیم دیده است
-
sex therapy
کامشدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] درمان اختلالات جنسی معمولاً شامل درمانهای روانشناختی یا روانپزشکی و درمانهای شناختیـ رفتاری همراه با درمان فراگیر مشکلات رابطهمحور و گاه مداخلات پزشکی با استفاده از دارو یا روشهای خاص
-
oral sex
کامش دهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فعالیت جنسی که در آن یک نفر با اندامهای جنسی دیگری برای لذت بردن تماس دهانی ایجاد میکند
-
vaginal sex
کامش زهراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] اقدامی که در آن عضو تناسلی جنس مذکر وارد عضو تناسلی جنس مؤنث میشود متـ . کامش مهبلی
-
sexologic
کامششناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مربوط به کامششناسی متـ . کامشی
-
sexology
کامششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مطالعۀ جنسینگی، بهویژه در انسان، شامل کالبدشناسی و کاراندامشناسی و روانشناسی فعالیت جنسی و تولیدمثل