کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کال تکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کال تکس
واژهنامه آزاد
انگور نرسیده (کال) ، غوره
-
واژههای مشابه
-
کیس کال
لغتنامه دهخدا
کیس کال . (اِ) نوعی پرنده درامریکای مرکزی ، پر او به رنگ سیاه پر طاوس و درخشان که به سرخی زند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کال ایمانی
لغتنامه دهخدا
کال ایمانی . (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش مانه شهرستان بجنورد و در 50هزارگزی شمال باختری مانه و 7 هزارگزی شمال مالرو عمومی مجیدآباد به دشنک واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 11 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین میشود محصولش غلات و تریاک وشغل اه...
-
کال پرنده
لغتنامه دهخدا
کال پرنده . [ پ َ رَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است . کوهستانی و معتدل و تعداد سکنه ٔآن 47 تن است . آبش از قنات تأمین میشود، محصول آن عبارت از بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری اس...
-
کال چوقکی
لغتنامه دهخدا
کال چوقکی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 50هزارگزی شمال باختری فریمان و چهارهزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی فریمان به مشهد. جلگه ای و معتدل است . و 244 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و چغ...
-
کال قربانعلی
لغتنامه دهخدا
کال قربانعلی . [ ق ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 105هزارگزی شمال خاوری فریمان . جلگه و معتدل است و 8 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
کال آقایه
لغتنامه دهخدا
کال آقایه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد ودر 9هزارگزی شمال خاوری صالح آباد سر راه مالرو عمومی صالح آباد به خواجه حسام الدین واقع و جلگه ای و معتدل است و 105 تن سکنه دارد آبش از قنات تأمین میشود محصول آن غلات ، تریاک ...
-
کال اربو
لغتنامه دهخدا
کال اربو. [ ] (اِ) امرود جنگلی (در تداول مردم رامسر و شهسوار و لاهیجان ) وشاید لهجه ای در شغال امرود. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
کال تژن
لغتنامه دهخدا
کال تژن . [ ت ِ ژَ ] (اِخ ) رودی است به حدود باورد ترکستان : غازان در حدود خبوشان ورادکان بشکار و تماشا مشعول بود. و امرا به کار لشکر و اصحاب دیوان به ضبط اموال و ترتیب تغار لشکر و قیشلامیشی در تژن باورد فرمود. و بر آبی که آن را کال تژن میگویند، بندی...
-
کال جکت
لغتنامه دهخدا
کال جکت . [ ] (اِ) از اصطلاحات احکام نجوم معمول در هند قدیم . (تحقیق ماللهند ص 266). رجوع به جوکات و شَدَبُد در صفحه ٔ 263 کتاب تحقیق ماللهند شود.
-
کال جمن
لغتنامه دهخدا
کال جمن . [ ج َ م َ ] (اِخ ) یکی از مبادی تاریخ هندوان . (تحقیق ماللهند ص 205).
-
کال چنبه
لغتنامه دهخدا
کال چنبه . [ چُم ْ ب َ / ب ِ ](اِ مرکب ) الک دولک . مِقْلاء. دوداله . دودله . لاوبازی .رجوع به الک دولک و نیز رجوع به لاو و لاوبازی شود.
-
کال سرخ
لغتنامه دهخدا
کال سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقعدر 7هزارگزی شمال باختری رشخوار دامنه و گرمسیر است و 40 تن سکنه دارد محصول آن عبارت است از غلات ، پنبه ، شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . و راههای آن مالر...
-
کال سنگ
لغتنامه دهخدا
کال سنگ . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش رشخوار تربت جام شهرستان مشهد که در 42هزارگزی جنوب خاوری تربت جام واقع است . جلگه و گرمسیر است و 25 تن سکنه دارد. محصول آن عبارت از غلات ، پنبه ، و شغل اهالی زراعت و گله داری است . آبش از قنات ت...