کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کالبدشکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کالبدشکافی
/kālbo(a)dšekāfi/
معنی
۱. شکافتن جسد مرده برای آزمایش یا بررسی علت مرگ او.
۲. تشریح عملی بدن برای بررسی اعضای درونی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تشریح، کالبدشناسی، کالبدگشایی
فعل
بن گذشته: کالبدشکافی کرد
بن حال: کالبدشکافی کن
دیکشنری
post-mortem
-
جستوجوی دقیق
-
کالبدشکافی
لغتنامه دهخدا
کالبدشکافی . [ب َ / ب ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) تشریح . شکافتن اندامهای آدمی تا بشناسند که هر عضوی از چه ترکیب و یا تشکیل یافته و در کجا قرار گرفته و چگونه بهم پیوسته است . رجوع به کالبدگشایی شود.
-
کالبدشکافی
واژگان مترادف و متضاد
تشریح، کالبدشناسی، کالبدگشایی
-
dissection
کالبدشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] برش دادن و جدا کردن بافتهای بدن برای مطالعه متـ . تشریح 2 * مصوب فرهنگستان اول
-
کالبدشکافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] (پزشکی) kālbo(a)dšekāfi ۱. شکافتن جسد مرده برای آزمایش یا بررسی علت مرگ او.۲. تشریح عملی بدن برای بررسی اعضای درونی.
-
کالبدشکافی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش ) (حامص .) باز کردن و شکافتن کالبد مرده در آزمایشگاه ، تشریح علمی .
-
کالبدشکافی
دیکشنری فارسی به عربی
تشريح
-
واژههای مشابه
-
کالبدشکافی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شرح
-
واژههای همآوا
-
کالبد شکافی
واژهنامه آزاد
autopsy.
-
جستوجو در متن
-
کالبدگشایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] (پزشکی) [قدیمی] kālbo(a)dgošāy(')i = کالبدشکافی
-
تشریح 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← کالبدشکافی
-
colleterial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالبدشکافی
-
calonyction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالبدشکافی